عید قربان ، سربریدن دل
sms هایی که ارسال و رد وبدل می شد ، بمناسبت عید قربان ، حاوی نکات جالبی بود . قربانی کردن غم ها و آرزوی شادی در راس بود و حتی جوک و سخیف ترین آنها ، که دلسوزی برای گوسفند ی بود که باعث نجات جان حضرت اسماعیل (ع) شد و فرستنده درخواست می داشت که برای 7 گوسفند دیگر ارسال شود (!!) ، دست کم لبخند به لب می آورد که موید شادی و یک روز شاد بود .
اما کمتر، و حتی ندیدم که کسی از قربانی کردن دل و سر بریدین نفس سرکش حرف بزند . کسی از عاشورای درون - که آنهم مکانیست وهر زمان و هر لحظه می تواند رخ بدهد - و ذبح کردن نفس سرکش حرف نزد .
آن یکی ، که در درون همه ماست و گاهی لگد پرانی می کند و جولان می رهد وما را به ستوه می آورد و گاهی زهر تلخ به کام ما می ریزد و شیرینی و حلاوت بندگی را به سیاهی ، لکه دار می کند ، چنین روزی ، می تواند قربانی شود.
اشتباه نگیرید ! قیاس مع الفارق است ، اما به قربان بردن اسماعیل (ع) ، نماد خنجر کشیدن ابراهیم (ع) بر دل است . دلی که سرشار از مهر پدری بود و می توانست جای خدا را بگیرد . مگر دریک دل دو کس هم می گنجند !؟
حسین (ع) الگوی بی نظیرست که اجازه نداد در دلش مهر آن جوان بلند بالا و خوش سیما حتی در کنار مهر احدیت باشد .
و ابر اهیم (ع) بر این خواسته ، حتی مقدس و زیبای بشری – خنجر کشید چرا که فرمان معشوق ازلی و ابدی بود .
آنجا مهر فرزند، و اینجا ، حالا که آنقدر دور شدیم که قاد ر نیستیم حتی از کوچکترین خواسته های خود بگذریم ، لا اقل بخشی از خواسته های نامشروع را سر ببریم ، اجازه جولان به نفس سرکش ندهیم و نفسی که همه وجودمان ر ا فرا گرفته و همه انوار نورانی الهی را سیاه نموده است ، به عنوان نماد ، به قربانگاه ببریم و یکبار هم که شده سر تعظیم به فرمان معشوق فرود آوریم و آن یکی را سر ببریم .
یا هنوز الفبای عشق را نیاموختیم و ته جاده شوسه هستیم ، یا لاف عشق می زنیم و مانند مجنون های امروزی ما را با 3 لیلی در شبی دستگیر می کنند .
امروز اگر نتوانستیم ، فردا عاشوراست ! / 03
- ۰ نظر
- ۲۷ آبان ۸۹ ، ۰۸:۵۱
- ۳۶۱ نمایش