پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۳ مطلب در مهر ۱۳۹۱ ثبت شده است

سنگتراش

۲۳
مهر

روزی، سنگتراشی که از کار خود ناراضی بود و احساس حقارت می کرد، از نزدیکی خانه بازرگـانی رد می شد.

در باز بود و او خانه مجلل، باغ و نوکران بازرگان را دید و به حال خود غبطه خورد و با خود گفت: این بازرگان چقدر قدرتمند است! و آرزو کرد که مانند بازرگان باشد.

در یک لحظه، او تبدیل به بازرگانی با جاه و جلال شد. تا مدت ها فکر می کرد که از همه قدرتمند تر است، تا این که یک روز حاکم شهر از آنجا عبور کرد، او دید که همه مردم به حاکم احترام می گذارند حتی بازرگانان. مرد با خودش فکر کرد: کاش من هم یک حاکم بودم، آن وقت از همه قوی تر می شدم!

در همان لحظه، او تبدیل به حاکم مقتدر شهر شد. در حالی که روی تخت روانی نشسته بود، مردم همه به او تعظیم می کردند. احساس کرد که نور خورشید او را می آزارد و با خودش فکر کرد که خورشید چقدر قدرتمند است.

او آرزو کرد که خورشید باشد و تبدیل به خورشید شد و با تمام نیرو سعی کرد که به زمین بتابد و آن را گرم کند.
پس از مدتی ابری بزرگ و سیاه آمد و جلوی تابش او را گرفت. پس با خود اندیشید که نیروی ابر از خورشید بیشتر است، و تبدیل به ابری بزرگ شد.

کمی نگذشته بود که بادی آمد و او را به این طرف و آن طرف هل داد. این بارآرزو کرد که باد شود و تبدیل به باد شد. ولی وقتی به نزدیکی صخره سنگی رسید، دیگر قدرت تکان دادن صخره را نداشت. با خود گفت که قوی ترین چیز در دنیا، صخره سنگی است و تبدیل به سنگی بزرگ و عظیم شد.

همان طور که با غرور ایستاده بود، ناگهان صدایی شنید و احساس کرد که دارد خرد می شود. نگاهی به پایین انداخت و سنگتراشی را دید که با چکش و قلم به جان او افتاده است. / 292

  • علیرضا فلاح
اگر چه بنا ندارم با جستجو در میان سخنان آقای احمدی نژاد ، بعضی از جملات ایشان را در مقابل فرمایشات گهربار مقام معظم رهبری قرار دهم و خدای نکرده نتیجه خاصی بگیرم ، اما متاسفانه بعضی از اظهارنظرهای این آقا به شکل حیرت انگیزی در تعارض با فرمایشات رهبر عزیز می باشد که یا از عمد مطلق است یا بی اطلاعی محض از نظر گاه حضرت آقا و توگویی انگار ایشان اصلا پیام و یا سخنان آن بزرگوار را نشنیده اند! که خود این امر نیز جای تعجب و صد البته تاسف دارد ! 

آقای احمدی نژاد در گفت و گو با باربارا اسلاوین خبرنگار پایگاه خبری آمریکایی ال مانیتور، در مقابل پرسش ،

نگاه شما به فیلم ضداسلامی اخیر چیست؟

می گوید:

من اعتقاد ندارم که دولت آمریکا پشت این کردار زشت و توهین آمیز بوده است اما واکنش‌ها در بسیاری از کشورهای اسلامی و البته ایران، انعکاس دهنده مخالفت ملت‌ها با سیاست اشغالگری و سلطه جویی آمریکا بود.

کافی بود که احمدی نژاد فقط یکبار و فقط یکبار پیام حضرت آقا را در خصوص این حرکت زشت ، رو خوانی می کردند.

مقام معظم رهبری در بخشی از این پیام ، فرمودند :

متهم اول در این جنایت، صهیونیسم و دولت امریکا است.
پشت صحنه‌ی این حرکت شرارت‌بار، سیاست‌های خصمانه‌ی صهیونیسم و امریکا و دیگر سران استکبار جهانی است.
سیاستمداران امریکا اگر در ادعای دخالت نداشتن خود صادقند، باید عاملان این جنایت شنیع و پشتیبانان مالی آن را که دل ملت‌های مسلمان را به درد آورده‌اند، به مجازات متناسب با این جرم بزرگ برسانند.

***

تاسف در اینجاست که احمدی نژاد نه تنها دولت آمریکا را مقصر نمی داند ، بلکه اعتراضات و حرکات خودجوش مردم مسلمان کشورهای اسلامی در مقابل این حرکت شنیع را مخالفت ملت‌ها با سیاست اشغالگری و سلطه جویی آمریکا می داند!

مخالفت ملت‌ها با سیاست اشغالگری و سلطه جویی آمریکا ، سر جای خود ، اما آقای احمدی نژاد ، حرفتان را پس بگیرید. متهم ردیف اول در این ماجرا دولت آمریکاست و بس .

شما که روزی فقط خودتان را تنها مبارزوعلمدار مخالفت با استکبار و آمریکا و اسراییل می دانستید وسخنان آنچنانی در حذف دولت جعلی اسراییل از روی نقشه جغرافیا  به زبان می آوردید و در همان حال ، دوست و ریس دفتر و در واقع همه کاره دولت شما ، دم از دوستی با مردم اسراییل میزد ،امروز می توانید به تاسی از ایشان حرف های گذشته خود را پس بگیرید ودر مقابل جمله همین خبرنگارکه به شما گفته بود:
برخی مطالب شما در باره هولوکاست ، بحث برانگیز شد،
بگویید:

می‌پذیرم که در برخی موارد نباید سخنانی بیان می‌شد.

اما حق ندارید حرکت انقلابی مردم مسلمان ایران و دیگر کشورهای اسلامی را در دفاع از ساحت پیامبر بزرگ اسلام را به چیز دیگری ربط دهید و متهم ردیف اول را تبرئه نمایید .

بماند که اگر در این جواب شما هم تعمق شود ، مفاهیم بدی از آن استنباط می شود! - 291

بازتاب : مازندنومه / شمال نیوز / نداآنلاین

  • علیرضا فلاح

خاطرت سبز

۰۶
مهر
سال 1364 علی ما شهید شد .
سال 1366 من رفتم جبهه . سنم برای جنگ بد نبود ولی بد آوردم و از آنجا رانده شدم . جراحتم آن زمان خیلی سنگین نبود ولی بعدها خودش را نشان داد . هر کی که رفت شلمچه جنگید این نشانی را به نوعی دارد !
علاقه به کار فرهنگی ، از همان زمان و حتی قبل از رفتن به جنگ با من بود. گاهی توی خط مقدم ، با لباس شخصی می گشتم و با بچه ها مصاحبه می کردم و با دوربین عکاسی 110 ازشان عکس می گرفتم .
وقتی مجروح شدم و برگشتم ، تا مدتها نگران یادداشتها و عکس هایی بودم که آنجا در شلمچه جا گذاشته بودم که بعدها برایم آوردند و آن یادداشتها زمینه نگارش اولین کتاب من ، سرزمین فرشته ها شد .
برای خود رسالتی تعریف شده داشتم و دارم . بعد از جنگ ، اسلحه ، تبدیل به قلم و سالها بعد ، تبدیل به دوربین شد .
امروز ، هردو سلاح زمان جنگ فعلی هست و خدا کند که قدر آنرا بدانیم .
سرزمین فرشته ها بخاطر نگاه خاصی که به مقوله جنگ داشت ، در آستانه چاپ ، متوقف شد ولی کتاب دوم من با عنوان خاطرات سبز ، سال 1370 چاپ شد .
یادش به خیر !
با پول حق تالیف آن ، که اولین حق تالیف هم بود ، مادر را به مشهد بردم و بعد از آن ، کارنوشتن و سپس فیلم ساختن را با جدیت پی گرفتم .
ای کاش هیچوقت ساری نمی رفتم و یا مسولیت در صدا و سیما را قبول نمی کردم ! بدجوری عقب افتادم و از اهدافم فاصله گرفتم .
خدا کند درشرایط فعلی، آن دوران طلایی و شیرین نوشتن و فیلم ساختن برای من تکرار شود تا این بار به جد، قدر بدانم . - 290


 


  دریافت رایگان کتاب                                 

  • علیرضا فلاح