پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۴ مطلب با موضوع «نامه هایی به فرزندانم» ثبت شده است

پناه بر خدا از شر شیطان و پناه بر خدا از شر نفس و پناه بر خدا از شر خود و درونمان که طغیان می کند.
پناه بر خدا از شر آن موجود زخم خورده که فریاد می کشد از عمق چاه درون ، چاه سیاهی که زندگی او و تبعید گاه او در آنجاست و سیاه است و بی نهایت عمیق است و دست نیافتنی .
پناه بر خدا از شر آن موجودی که در درون همه ماست ، زخم خورده است و وحشی که گاهی آدم دلش به حالش می سوزد ولی باید سر بریده شود تا جان آرام گیرد ...
پناه بر خدا از شر خشم لجام گسیخته که سر به دیوانگی می زند و پناه بر خدا از چشمی که پس از ظلم مفرط نمی گرید و دلی که نمی لرزد ...
پناه بر خدا از لق بودن زبان که بی هوا پرت می گوید ...
پناه بر خدا از غیبت و دروغ ، از بی هوا دروغ گفتن و به سادگی آب خوردن غیبت کردن که گاهی آب خوردن سخت تر از غیبت کردن است !
پناه بر خدا از دو بهم زدن و از نزدیک نبودن قلب ها به همدیگر و پناه بر خدا از فاصله عمیق وجدان بشری با اینهمه ستم به خود و دیگران .
پناه بر خدا از اشتباه و از جهالت و پناه بر خدا از تصمیم نابجا ... / 426

محمد صادق سینا - 1385.3.7

  • علیرضا فلاح
یکی از روزهای ماه مبارک رمضان ، دخترم نامه ای برای من نوشت و روی میز کارم گذاشت که با خواندن آن اشک از دیده گانم جاری شد .

باسمه تعالی
امروز 2 رکعت نماز شکر خواندم و خدا را شکر کردم برای نعمت هایش
داشتم قرآن می خواندم در یکی از آیاتش نوشته مومنان و درستکاران کسانی اند که مال خود را با مستمندان تقسیم نمایند وازآن جا که من 6000 تومان بیشتر نداشتم تصمیم گرفتم که یک هزار تومانی تمیز در این نامه بگذارم تا که اگر شما انسان مهتاجی را دیدید این را به او بدهید
" چون خجالت می کشیدم اینها را برایتان بگویم برایتان نوشتم "
" لطفا این پول را به انسان نیازمندی بدهید! "
این موضوع را به کسی نگویید! "

پیش خودمان بماند. / 366

  • علیرضا فلاح
بین کاغذ ها و نوشته هایم به کاغذی رسیدم که دست خط و نوشته دخترم سما بود .
توی 9 سالگی . برای محرم هم نوشته بود .
ساده و کودکانه ، حتی با اغلاط املایی ، تصویر ذهنی خود را از عاشورا ، روی کاغذ پیاده کرده بود.

فرشته زیبا

محرم آی
محرم دل ها
غرق غم هاست
روز آشورا
عزاداری های ماست
می کنیم گریه و گریه
امام حسین شهید شد
علی اسغر شش ماه
گلوش دریای خون شد
رقیه سه سال
گوش واره هاش
کنده شد
وای همه ی خیمه ها
خاکستر
یا دود شد
امام حسین تنها شد
رفت پیش علی اسغر
رفت به جنگ دشمن
تیر زدن به گلویش
به سرباز شش ماه
به هوا
هوا شدش
پر از خون
شد فرشته ای زیبا / 312

  • علیرضا فلاح

پسرم ، خطاب من در این اولین نامه ، اگر چه مستقیم ، تو نیستی ، اما به گواهی  گرفتن خدای بزرگ ، آرزوی قلبی  من است که امیدوارم  به این بزرگترین خو استه پدرت احترام  بگذاری .

خدایا میدانی آنقدر عاشق آقا قمر بنی هاشم (ع) ونام زیبایش هستم که اسم این پسر خوشگل را ابوالفضل گذاشتم . امروز زنجیر زن مراسم امام حسین(ع) است و فردا  ، خدایا کمک کن ، روضه خوان ابوالفضل (ع) باشد./ 17


  • علیرضا فلاح