حجت الاسلام ناصر نقویان درسخنرانی مراسم سوگواری دهه آخر صفر در بیت شهید آیت الله صدوقی با اشاره به واکنش هایی که به اظهارات اخیر وی در باره عملکرد دولت صورت گرفته است گفت:
به نظر می آید پاره ای انتقادها و فریاد ها هم اگر در جای خود و موقعیت مناسب خودش کشیده نشود، آرام آرام خدای نکرده زاویه ای در این مسیر اصلی ایجاد می شود. الان بعد از 1400 سال لعن و نفرین می فرستیم بر کسانیکه بعد از پیامبر در مسیر درست و صراط مستقیم زاویه ایجاد کردند. اگر آن روز انسانهای با بصیرت و از جان گذشته ای می بودند و فریاد و نهیب می زدند امروز اسلام 72 فرقه نمی شد.اساس انتقاد هم برای همین است که ما اصل این نظام، اصله این درخت شیرین و پر برکت را قبول داریم و برای آن جان فشانی کردیم و می کنیم. اما وقتی می بینیم عده ای دارند به خودکامگی دچار می شوند و به خاطر سکوت بعضی از کسانیکه سخنشان و تشرشان می تواندجلوی آدم های خود رای و خود کامه ای که خیالات و اوهام آنها را گرفته در جای خود بنشاند و دوباره برگردند به مسیری که این ملت برای آن هدف و آن مسیرایستاده و خواهد ایستاد.
اگر این تشرها نباشد آنچنان که نبی اکرم فرمود که اگر بدعت ها در جامعه ظاهر شود کج روی ها و زیاده روی ها نمایان شود، آن وقت کسانی که بار علم و دانش بر دوش آنها نهاده شده نه طلبه کوچک و حقیر و بی سر و پایی مثل من، آنها اگر سکوت کنند سکوتشان بسیار خسارت بار خواهد بود تا جایی که گاهی سخن ها و طعنه های تند در حق عالمانی که باید فریادی بکشند و نمی کشند تا مرز لعن و نفرین مطالبی امده.
به نظر می آید با همان نگاه مشفقانه و نظر مهربانانه و دوستانه گاهی باید درشتی کرد و تشری زد و فریادی کشید و گوش های سنگینی که پنبه های عجیب و غریب بر آنها فرو رفته و فقط بعضی صداهای فیلتر شده را می شنوند و از شنیدن صداهای دیگر یا اساسا کری گرفته اند یا خود را به کری زده اند. بلکه در این زلزله گفتار بعضی از صاحبان سخن و دل های سوخته اینها به خود بیایند و به مسیر اصلی برگردند.در بعضی از این سخنرانی هایی که احساس می کنم وظیفه این طلبه حقیر هست اصلا به یک شخص و شخصیت خاصی نظر ندارم، حس می کنم ما یک اصولی داریم اصول روشن و مبرهن که آن امام مسیح دم ما، انها را برای ملت روشن کرد و در انها خدشه ای نیست. اگرچه بعضی از مسائل نیاز به اجتهاد پویا و نگاه بالنده شخصیت معظمی مثل رهبر انقلاب که سکان دار این کشتی هستند دارد و رهبری همچون ستون این خیمه و همچون یک محوری که همه این اقطاب دور او قرار دارند و باید هم به قداست و استحکام و عظمت رهبری فکر کرد و اندیشید و در او کمترین خدشه ای وارد نکرد. که اگر به ستون کمترین خدشه ای وارد شد داستان همان حکایتی است که سعدی گفت. یکی بر شاخ بن می برید ...
این معنایش این نیست اگر حضور با اقتدار رهبری در جامعه هست همه وظیفه سکوت دارند. من به عنوان طلبه دو کلاس ابتدایی درس خوانده این را نمی فهمم. هرگز این را نمی فهمم که همه ساکت باشند. خود اقا بارها فرموده اند سخن بگوئید و انتقاد کنید. آن جایی که کجی و کج روی دارد مشاهده می شود که خدای ناکرده گاهی ادم احساس دیکتاتوری و خود رایی می کند، با دلیل و منطق و حجت باید استناد کرد و با آن مقابله کرد.
بنده در یک دانشگاه چند روز قبل از اینکه یزد خدمت شما شرف یاب شوم یک سخنرانی کردم. کمی سرو صدا ایجاد شد .دو روز بعد معاون دانشجویی ان دانشگاه را تحت فشار عزل کردند.متن ان سخنرانی هم که منتشر شده را ببینید. آخر این انصاف است؟این خود خواهی نیست؟ شما می توانید توبیخ کنید. بر فرض بنده سخنرانی تند و بر خلاف میل شما کردم.
امیرالمومنین می فرماید مالک !حلقه ای اول شما (مثلا یک رئیس جمهور حلقه اول رییس دفتر و معاون اولش؛ وزرا حلقه دوم و حلقه سوم معاونان آنها هستند ) باید از منتقدین تو باشند؛ حقه بازی نکنیم! بریم سازمان ملل با اللهم کن لولیک شروع کنیم، اما این پدر ولی را اینجا زیر پا لگد مال کنیم! این حقه بازی ها دیگردوره اش تمام شده اینها را دیگر ملت می فهمند. علی (ع) می گوید تو اگر راست می گوئی حاکمی هستی که می خواهی سخن ما را زنده کنی اولین حلقه تو باید منتقدان تو باشد.
ان کس که بگوید این راه تو کج است، اشتباه است، این مسیر خطاست، نه اینکه تا یک کسی گفت خطاست او را برکنار کنی! این راه غیر "علی" است. این راه اشتباه است. این سخن علی نیست، بنده هیچ تعلق خاطری به هیچ جناحی نداشته و ندارم. نه چپ، نه راست، نه سنتی، نه مدرنش، نه اصولگرا، نه اصلاح طلب، یک طلبه کوچک حقیر بی سر و پا که احساس می کنم وظیفه ای در راه دفاع از این انقلاب دارم. / 317