پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۲۰ مطلب در تیر ۱۳۹۱ ثبت شده است

پس از حمله عراق به خاک کویت، پرداخت غرامت جنگی به کویت از سال 1994 آغاز شد و این کشور تاکنون 33 میلیارد و 300 میلیون دلار غرامت جنگی دریافت کرده است که حدود 19 میلیون دلار از آن باقی مانده است. پرداخت نکردن خسارت به ایران درحالی است که در سال 1991 خاویر پرز دکوئیار، دبیر کل وقت سازمام ملل متحد در گزارش رسمی عراق را آغازگر جنگ معرفی کرده و به طور ضمنی از خواسته ایران برای دریافت غرامت پشتیبانی کرد.
با این وجود  نماینده گستاخ مجلس عراق می گوید : از ایران غرامت بگیرید!

عالیه نصیف، از نمایندگان فهرست عراق آزاد از دولت خواست تا از ایران از تاریخ ارائه درخواست عراق به سازمان ملل برای توقف جنگ در سال 1982، غرامت دریافت کند.

وی در گفت‌وگویی مدعی شد: عراق در آن زمان درخواست توقف جنگ را مطرح کرد اما ایران جنگ را تا سال 1988 ادامه داد.
 نصیف با بیان این که درخواست ایران از عراق در پرداخت غرامت 36 میلیارد دلاری مخالف قوانین بین‌المللی و امری کاملا مردود است، ادعا کرد که این ایران است که باید به دلیل ادامه جنگ تا شش سال بعد غرامت پرداخت کند و این ایران است که باید بر اصل حسن هم‌جواری با عراق تکیه داشته باشد.
دردناک اینجاست ، زمانی که ما در شهرهای ساحلی مازندران بواسطه مهمانان شریفی که قدم رنجه می فرمایند و به استان ما می آیند و جلوی چشمان ذوق زده مدیران ارشد استانی ، زباله تحویل ما می دهند، و اینکه زیرساخت ها برای حضور اینهمه مهمان گرامی !! مهیا نیست و ما در روز شاهد خاموشی های جند ساعته برق توی این گرما هستیم ، در خبرها می خوانیم:
 
هدیه وزارت نیرو به عراق ، ساخت نیروگاه به صورت رایگان!

همزمان با معوق ماندن بدهی‌های چند هزار میلیارد تومانی برقی وزارت نیرو به سازندگان و پیمانکاران ایرانی، وزارت نیرو ساخت یک نیروگاه برق سیکل ترکیبی را به صورت رایگان در عراق آغاز کرد.
در حال حاضر حجم بدهی‌های وزارت نیرو به پیمانکاران و سازندگان بخش خصوصی از مرز پنج هزار میلیارد تومان گذشته است.
  • علیرضا فلاح

ماه رمضان آمد.

نخواستم مطلبی خاص بزنم یا سرسری از کنارش بگذرم .
چون بشدت درگیر کارم ، گذاشتم سر فرصت . اما از خیلی وقت در انتظار این ماه بودم ، مثل انتظاری که برای سفر به مکه داشتم .

این ماه معجزه رخ می دهد و من در انتظار معجزه هستم .

  • علیرضا فلاح
چند روزی هست که وبلاگم را به روز نکردم.
اسباب کشی داشتم . برگشتم به روستای زیبای خود در افراتخت.
از سال 1384 که رفتم ساری ، فقط تعطیلات و آخر هفته ها را می آمدم اینجا.
درآینده از افراتخت بیشتر خواهم نوشت.
  • علیرضا فلاح
یک سخنران مشهور، سمینارش را با در دست گرفتن بیست دلار اسکناس شروع کرد.

او پرسید : "چه کسی این بیست دلار را می خواهد؟"
دست ها بالا رفت.

او گفت : "من این بیست دلار را به یکی از شما می دهم. اما اول اجازه دهید کاری انجام دهم."
او اسکناسها را مچاله کرد و پرسید : "چه کسی هنوز این بیست دلاری را می خواهد؟"
باز هم دست ها بالا بودند.

او جواب داد : "خوب. اگر این کار را کنم چه؟"
او پول را روی زمین انداخت و با کفشهایش آنها را لگد کرد. سپس آن را برداشت و گفت : "مچاله و کثیف است؛ حالا چه کسی آنها را می خواهد؟"
بازهم دستها بالا بودند.
سپس گفت :
 "هیچ اهمیتی ندارد که من با این پول چه کردم. شما هنوز هم آن را می خواهید. چون ارزشش کم نشد و هنوز هم بیست دلار می ارزد."

اوقات زیادی ما در زندگی رها می شویم، مچاله می شویم؛ و با نیرنگ عده ای درهم می شکنیم .
گاهی برای اعتقاد و عرقی که داریم از همه چی می گذریم ، اما نه تنها پاسخ شایسته دریافت نمی کنیم ، بلکه به شکل دردمندانه ای رها می شویم و...
و تصورمی شود که بی ارزش شده ایم.
اما هیچ اهمیتی ندارد که چه چیزی اتفاق افتاده یا چه چیزی اتفاق خواهد افتاد.
ما هرگز ارزش خود را از دست نمی دهیم.

       سنگ در برکه می‌اندازد و می‌پندارد      با همین سنگ زدن ماه بهم می‌ریزد

  • علیرضا فلاح
سخنانی زیبا از جنس ادبیات ناب انقلاب اسلامی.
آقای ریس جمهور!
ما به واسطه این ادبیات انقلابی و الهی شیفته شما شدیم وبه شما رای دادیم.
بقول خودتان :
خدا روزی را نیارد که مردمی که ما را انتخاب کرده اند بگویند، حیف، چی می خواستیم و چی شد!

***
گزیده ای ازسخنان رئیس جمهور در دیدار با جمعی از نمایندگان راه یافته به مجلس نهم  

***
من در این جلسه میخواهم باورهایم را بیان کنم. اول اینکه اگر دست به دست هم بدهیم، می توانیم کارهای بسیار بزرگ انجام دهیم، زیرا ایران می تواند بر قله عالم بنشیند. همه امکانات در ایران جمع است. می توان تصمیمات بزرگ و شجاعاته گرفت و با اقتدار اجرا کرد، زیرا ملت ایران ظرفیت آن را دارد. حیف است که ما با این همه امکانات طبیعی، استعدادها و فرهنگ، با آرمان های بلند، در مقایسه ها رتبه ما، رتبه اول و دوم دنیا نباشد.

***
می شود همه جای ایران را آباد کرد و تک تک روستاها و شهرها بهترین محل برای زندگی شود. نه در یک بازهی 50 ساله؛ بلکه در یک بازه چند ساله کوتاه.

***
 مگر قرار نبود ما در سال 1404 از نظر علمی در منطقه اول بشویم؟ اما در حالی که 14 سال به آن زمان باقی مانده، الان در مقام نخست قرار داریم و این معنایش این است که می توانیم در بقیه بخشها نیز بشویم.

***
خدا از آن کسانی که در این کشور گروه بازی و باند بازی را راه انداختند، نگذرد؛ کسانی که قدرت را جای خدا، دین و مکتب نشاندند.
 
***
 اصلا برای چی انقلاب شده؟ برای چی شما وارد انقلاب شده اید؟ آیا انقلاب شده که ما یک حکومتی درست کنیم و با هم دیگر حزب بازی در بیاریم و بجنگیم تا این، آن یکی را خراب کند و بیاید سر قدرت؟ هر کسی هم رسید سر قدرت، جیب خودش و فامیل هایش را پر کند و بعد هم هزار نوع مسائل فرعی درست کنیم تا کسی به این چیزها توجه نکند. آیا برای این انقلاب شد؟ آیا برای این انقلاب شد که بخش عمده ای از مدیران ارشد کشور از جنوب شهر، از روستاها، از جاهای دور بلند شوند و بیایند بروند بالا نشین شهر تهران شوند؟ وقتی این افراد آمدند در مسئولیت، دو زار نداشتند که برای زندگی اشان خرج کنند، ولی بعد بشوند میلیاردر و صاحب کارخانه و تجارت! برای این انقلاب شد که برای گرفتن پست ها بزنند توی سر و کله هم و دین و خدا و پیغمبر و همه مقدسات را خرج کنیم؟

***
 خدا روزی را نیارد که مردمی که ما را انتخاب کرده اند بگویند، حیف، چی می خواستیم و چی شد!

***
 خدا نگذرد از آنهایی که باندبازی را وارد عرصه انقلاب کردند. یادمان رفته که یک روزی به افراد می آمدند و می گفتند بیا مسئولیت بپذیر و افراد نمی پذیرفتند و می گفتند فلانی بهتر از بنده است. می گفتند فعلا باید برویم به جبهه، خدمت بسیجی ها. به بسیاری حقوق می دادند ولی نمی گرفتند، اما حالا ببینیم کجا ایستاده ایم؛ دولت بودجه تصویب می کند و مجلس هم برای خودش و در این وسط ملت هم بی خیال!
 
***
 ملت از همه چیزش گذشته است و به خدا بد است این بودجه مصوب سال 1391 پس فردا منتشر شود؛ والله من باید سرم را از خجالت باید بیارم پائین. فلان نهاد 30 کارمند دارد، 30 میلیارد بودجه اش است و آن یکی 500 کارمند دارد، 500 میلیارد بودجه دارد، بدون اینکه خدماتی به مردم بدهند؛ نه می خواهد جاده ای بسازد و نه مدرسه ای و فقط همین طوری برای خودمان می نویسیم.بی خیال بیت المال؛امان از بین المالی که امیرالمومنین با برادرش اینگونه رفتار کرد. ولی ما همینطوری بی خیال می نویسیم و بعد هم توجیه داریم که تصویب شده است.

***
 بعضی مسائل را که هم شما می دانید و هم ما، نمی توانیم بگوییم که اگر بیان شود دنیا می ریزد بر سر ملت ما و البته تحملش نیز بسیار سخت است. در جمهوری اسلامی که باید مظهر عدالت، خدا و پیغمبر باشد انسان این گوشه و کنار چیزهایی می شوند که باور کردنش سخت است.به همین دلیل من و شما باید مراقب باشیم و اگر جایی بی عدالتی دیدیم، باید بایستیم، حتی اگر مخالف و دشمن ما دارد ادعای عدالت می کند، زیرا ما تعهد دادیم که اینگونه عمل کنیم.

***

احمدی نژاد در پایان با بیان اینکه می خواهم یک شوخی هم با شما بکنم، اظهار داشت:

ای کاش مجلس همین جا می ماند. اینجا همه به هم نزدیک تر صمیمی تر بودند. حالا همه رفتند زیر آن هرم بزرگ! و 200 میلیارد تومان امسال بودجه گذاشته اند برای کار عمرانی مجلس،! خدا بده برکت! 135 میلیارد هم گذاشنه اند برای دفاتر نماینده ها! نفری 450 میلیون تومان!

خدا به داد همه ما برسد!

  • علیرضا فلاح
چه کسی می گوید که گرا نی شده است ؟
دوره ی ارزا نیست !
دل ربودن ارزان
دل شکستن ارزان
دوستی ارزان است
دشمنی ها ارزان
چه شرا فت ارزان
تن عریان ارزان
آ برو قیمت یک تکه نان
ودروغ از همه چیز ارزا نتر
قیمت عشق چقدر کم شده است !
کمتراز آب روان
و چه تخفیف بزرگی خورده
قیمت هر ا نسان ... !

این روزها بیشتر فرصت می کنم که بخوانم و بنویسم واطرافم را دقیق تر ببینم  و به جبران حدود 4 سال کار سخت و شبانه روزی ، استراحتکی ! هم داشته باشم .
گاهی که توی اداره پای صحبت همکاران می نشینم ، چیزهایی می شنوم که برایم تازگی دارد و گاهی شنیدنش سخت است چه برسد به باور کردن !!
خیلی راحت تهمت زده می شود . راحت با آبروی آدم بازی می شود .
نه گوینده و نه شنونده - که گاهی به اجبار ، من نیز یکی از آن شنونده ها هستم - به خودشان اجازه نمی دهند که لحظه ای فکر کنند که که اینجور با آبروی آدم بازی کردن ، کم از قتل نفس و کشتن طرف بیچاره نیست ...
گاهی که نیستم ، بعدا می شنوم که من نیز بواسطه دوران مدیریتم ، مورد تفقد قرار گرفته ام !!
مدتی قبل یکی از دوستان خوبم که سمت استادی بربنده دارند ، داشتند نصیحتم می کردند ، نقل کردند از کس یا کسانی که بقول ایشان در دینداری آنها شک نداشتند و چیزهایی گفتند که جز سکوت ازسرحیرت و تعجب و درمانده گی کاری از من ساخته نبود ......
آخرش زیر لب زمزمه کردم که دوستان دیندار(!) چه ساده دینشان را می فروشند !؟
خدایا !
انگار آخرزمان شده است !
وقتی یاد گفتاری از حضرت رسول(ص) به سلمان درباره  آخرالزمان می افتم که فرمودند:

«سوگند به خدا ای سلمان! در آن وقت زشتی ها زیبا و زیبایی ها زشت می شود. امانت به خیانتکار سپرده می شود و امانتدار خیانت می کند، دروغگو تصدیق می شود و راستگو تکذیب...»

و بقیه احادیث آخرالزمان، همه این مسائل به راحتی برایم توجیه می شود.

  • علیرضا فلاح
حین وب گردی ، این ا طلاعیه را دیدم . برایم جالب بود .

گهگاهی می شنیدم که می شود وا مهای آن چنانی گرفت و توی خبرها هم می آ مد که وام های کلان گرفته می شود و باز پرداخت نمی شود و چه وچه ولی خیلی جدی نمی گرفتم .

شرایط و وضعیت چنان شیر تو شیر هست که نه تنها  به راحتی می شود وام های کلان و بی دغدغه گرفت که حتی شیوه گرفتن اینجوری وام های نیز تبلیغ هم می شود !
همان حکایت مجوز احداث مسکن است . یک کشاورز بدبخت برای بچه اش که عروسی کرده نمی توا ند توی زمینش یک آلونک بزند چون مجوز نمی دهند اما  عرض 24 ساعت مجوز ساخت یک شهرک در دل زمین کشاورزی صادر می شود .
یک بدبخت وام دوزا ده شاهی ازدواج را با هزار مصیب نمی توا ند بگیرد ، آنوقت ...
البته طبیعی هم هست . وقتی 3 هزار میلیارد ، 3 هزار میلیارد اختلاس می شود و بخور بخور در دستگاهای مملکتی ا ینجوری بیداد می کند ، باید هرکسی به فکر این باشد که لاا قل  ذره ای از این پول ، حتی به شکل وام غیر قانونی هم شده ، بهش برسد !
طی 30 سال بعداز انقلاب ، تا آنجایی که من یادم هست ، توی هیچ دوره ای ، به این ا ندازه اوضاع بی ریخت نبود که اینجوری علنی بشود  دزدی و اختلاس را آموزش داد و تبلیغ کرد !

چنانچه عکس ها ، کوچک هستند و گویای مطلب نیست ، فایل  PDF  رادانلود کنید تا عمق فاجعه را دریابید .


                                                                                                         

  • علیرضا فلاح
بدون اظهار نظر و فقط  نقل از پرس تی وی

خاخام حریدی یهود می‌گوید:

 استفاده از اینترنت بدون فیلتر یک اقدام حیوانی است؛ چرا که حیوانیت اصل و ریشه شبکه اینترنت است.

خاخام یشیل میر کاتز در سخنرانی خود خطاب به هزاران یهودی حریدی (یهودیان بنیادگرا) که در اعتراض به خطرات اخلاقی اینترنت در شهر نیویورک تجمع کرده بودند، تهدید اینترنت را با خطراتی که عصر روشنگری در اروپا در اواخر قرن نوزده میلادی برای زندگی یهودیان سنتی در پی داشت، مقایسه کرد.

برآورد می‌شود حدود ۶۵ هزار مرد یهودی حریدی از نیویورک، بالتیمور، لیکوود، فیلادلفیا و دیگر ایالات امریکا در این گردهمایی کهدر ورزشگاه سیتی فیلد نیویورک برگزار شد، شرکت کردند.

کاتز آسیب ناشی از اینترنت را بسیار بیشتر از تهدید سکولاریسم دانست و گفت:
 "یک آزمون سخت برای ما فرستاده شده است که خسارت گسترده‌ای به یهودیان حریدی وارد کرده است."

وی گفت: "ما در چالش‌های پیشین می‌دانستیم که دشمن چه کسی است، اما امروز چالش، لباس مبدل بر تن کرده و با چشمان غیرمسلح قابل رویت نیست."

بر پایه این گزارش، زنان اجازه حضور در این گردهمایی را نداشتند اما سخنرانی‌ خاخام‌های امریکایی، کانادایی و اسرائیلی به طور مستقیم برای زنان در مدارس و سالن‌های همایش در مناطق مربوط به یهودیان ارتدوکس افراطی پخش شد.

در این رویداد که از سوی ایچود هاکهیلوس، اتحادیه کنیسه‌ها و محله‌های حریدی ترتیب داده شده بود، نسبت به استفاده نادرست از اینترنت و نمایش محتویات "ناپاک" در آن هشدار داده شد.

ترتیب دهندگان این گردهمایی همچنین تاکید کردند کاربران اینترنت باید از نرم افزارهای فیلتر کننده برای محدود کردن محتوای نامناسب و غیراخلاقی اینترنت استفاده کنند.

چندین خاخام یهودی پیش‎تر استفاده از اینترنت را ممنوع اعلام کرده و گفته‌بودند آسیب فناوری بیش از نفع آن است.

  • علیرضا فلاح
حوالی ظهر روز پنج شنبه (15 تیر1391)، مردمی که از میدان شلوغ تقسیم در شهر اسلامبول ترکیه می‌گذشتند، مرد لختی را دیدند که بر روی مجسمه آتاتورک نشسته بود وعلی‌رغم حضور پلیس و پرتاب اشیاء به سوی وی، حاضر به پایین آمدن از روی مجسمه جمهوریت نبود.

مردم به سوی او حمله‌ور شدند . البته در این میان دخالت پلیس ترکیه مانع از آن شد که به این مرد آسیبی برسد و پس از دقایقی پلیس موفق شد وی را پایین بیاورد و به اداره پلیس منتقل کند.

براساس گزارش روزنامه حریت ترکیه در اداره پلیس مشخص شد که نام این مرد محمد م. و اهل آذربایجان ایران بوده و تحت تأثیر مواد مخدر دست به این عمل زده است!

بدین ترتیب آتاتورک هم از عریانی بهره‌مند شد!

  • علیرضا فلاح

جوانی گمنام، عاشق دختر پادشاهی شد.

رنج این عشق او را بیچاره کرده بود و راهی برای رسیدن به معشوق نمی یافت. مردی زیرک از ندیمان پادشاه که دلباختگی او را دید و جوانی ساده و خوش قلبش یافت، به او گفت :

"پادشاه اهل معرفت است. اگر احساس کند که تو بنده ای از بندگان خدا هستی، خودش به سراغ تو خواهد."

جوان به امید رسیدن به معشوق، گوشه گیری پیشه کرد و به عبادت و نیایش مشغول شد؛ به طوری که اندک اندک مجذوب پرستش گردید و آثار اخلاص در او تجلی یافت.

روزی گذر پادشاه بر مکان او افتاد. احوال وی را جویا شد و دانست که جوان، بنده ای با اخلاص از بندگان خداست. در همان جا، از وی خواست که به خواستگاری دخترش بیاید و او را خواستگاری کند.

جوان فرصتی برای فکر کردن طلبید و پادشاه به او مهلت داد.

همین که پادشاه از آن مکان دور شد، جوان وسایل خود را جمع کرد و به مکانی نا معلوم رفت. ندیم پادشاه از رفتار جوان تعجب کرد و به جست و جوی جوان پرداخت تا علت این تصمیم را بداند. بعد از مدتها جستجو او را یافت.

گفت :

"تو در شوق رسیدن به دختر پادشاه آن گونه بی قرار بودی، چرا وقتی پادشاه به سراغ تو آمد و ازدواج با دخترش را از تو خواست، از آن فرار کردی؟"

جوان گفت :

"اگر آن بندگی دروغین که بخاطر رسیدن به معشوق بود، پادشاهی را به در خانه ام آورد، چرا قدم در بندگی راستین نگذارم تا پادشاه جهان را در خانهء خویش ببینم؟"

  • علیرضا فلاح