پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «انتظار» ثبت شده است



شاید چنین نبود ولی یک لحظه پنداشتم که چنین بود ...
اگر حضرت صاحب (عج) ناله می کند و حسرت می خورد که چرا روز عاشورا نبود و تا صبح قیامت بجای اشک ، خون می بارد ، به یقین حسین (ع) در روز عاشورا ، نیز یک منتظر بود .
او ننشست به انتظار . او حرکت کرد و در آن لحظه بی بدیل  قطعاً انتظار حضرت صاحب را کشید .
 زمانی که کسی کنارش  نماند ، در آخرین (هل من ناصر ینصرنی ) ، شاید که حضرت صاحب (عج) را طلبید تا با ذوالفقار به یاریش شتابد .
این است که حضرت صاحب (عج) ، حسرت نبود آن لحظه را می خورد . / 379

1385/6/5
شورای طرح وبرنامه 
ساری

  • علیرضا فلاح
خدایا
گفتم : خسته ام
گفتی : لاتقنطوامن رحمه الله
گفتم : کسی راندارم
 گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
گفتم : فراموشم نکن
گفتی : فاذکرونی اذکرکم
گفتم : راه چیست؟
گفتی : انا هدیناکم السبیل اماشاکرا واما کفورا
گفتم : نجات کجاست؟
گفتی :  رمضان
حالا رمضان به پایان رسید و برای من آن معجزه زیبایی که در انتظارش بودم به وقوع پیوست .
اگر چه همواره اعتقادم بود که عصر معجزه فیزیکی به سر رسیده است ، اما این بار و امسال حتی معجزه فیزیکی را نیز به چشم خود دیدم.
آرزویم بود و در انتظار معجزه بودم که رخ نمایاند و از این بابت ، عید امسال برای من عید بود . ( اینجا )
حالا باید مواظب دست آوردهای شیرین این ماه باشیم .
بچه های جنگ می دانند که فتح یک مکان سخت است و مهم ، اما نگهداری مکان فتح شده ، بیش از آن مهم است و توانی بیش اززمان فتح می خواهد.
خدایا
تو یاری کن مثل همیشه / 365

  • علیرضا فلاح


روی پیشانی من ، علامت سجده های طولانی و نشان مهر نماز نیست !
اما پیشانی من ، به اندازه ظرفیت من ، مهر را می شناسد!
نمی گویم دلم روزه دار است ، اما لبهای من تشنگی را می شناسد و بدنم گرسنگی را می فهمد!
خیلی اهلش  نیستم و آنهایی که مرا می شناسند می دانند که بابت این اهل نبودن ، بسیار هزینه دادم !
اما متعصب هستم و همانهایی که مرا می شناسند می دانند که بابت این تعصب ، هیچ تعغیری در من رخ نداده حتی اگر زندگی من زیرورو شود که شد !
هر وقت به ماه رمضان نزدیک می شویم ، انتظار معجزه ای را می کشم که در پایان ماه به وقوع می پیوندد و امسال هم استثنا نیست که چنین امیدی نداشته باشم. / 361

  • علیرضا فلاح