پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۲ ثبت شده است



شاید چنین نبود ولی یک لحظه پنداشتم که چنین بود ...
اگر حضرت صاحب (عج) ناله می کند و حسرت می خورد که چرا روز عاشورا نبود و تا صبح قیامت بجای اشک ، خون می بارد ، به یقین حسین (ع) در روز عاشورا ، نیز یک منتظر بود .
او ننشست به انتظار . او حرکت کرد و در آن لحظه بی بدیل  قطعاً انتظار حضرت صاحب را کشید .
 زمانی که کسی کنارش  نماند ، در آخرین (هل من ناصر ینصرنی ) ، شاید که حضرت صاحب (عج) را طلبید تا با ذوالفقار به یاریش شتابد .
این است که حضرت صاحب (عج) ، حسرت نبود آن لحظه را می خورد . / 379

1385/6/5
شورای طرح وبرنامه 
ساری

  • علیرضا فلاح
مدتی قبل مشغول کار در باغ کوچکم بودم .
از صبح ، و کار تا غروب  طول کشید .
هوا بشدت گرم بود و من هم حسابی خسته شدم.
شب از خستگی زیاد نتوانستم بخوابم ...
من ، خسته ، بواسطه کار یک روزه در باغ ، که می توانست لذت بخش هم باشد و هوا گرم ، من اما آب سرد هم نوشیدم ...
خانواده ام کنارم و کودکانم حین کار با بلبل زبانی ، خستگی را از تنم می گرفتند ...
و حالا در این شب آرام و در بسترنرم خواب ، از خستگی خوابم نمی گیرد ...
مرغ ذهنم پر کشید ومرا برد به آنجایی که باید ببرد.
آخ آخ
اگر تمام دنیا بواسطه آن روز ، زیر و رو شود کم است !
حسین ( ع ) خسته و زخمی ، تشنه و سوخته ، صدها زخم بر پیکر و بی شمار زخم در دل ، برادرانش و فرزندش و یارانش ، جلوی چشم او قطعه قطعه شده ، خانواده اش پریشان وترسان و مضطرب و کودکانش تشنه آب و عطشان و گریان ...
این تن خسته چه می کند؟
زمانی که با ضربات سهمگین نیزه او را از پای در می آورند ، روی زمین ، بر زانوان می نشیند ، اما سر را بالا می گیرد تا کودکانش ببینند که او زنده است ...
و چپ و راست برسرو شانه ها و گلوی این خسته تشنه ، می زنند . با هرچه که دم دستشان است . سنگ و تیر و نیزه وعمود آهنی...
و این خسته تبدار...
آی بمیرم ...
ازآیت الله العظمی اراکی ( ره ) نقل نمودند که فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
پرسیدم : چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم : چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت:نه
با تعجب پرسیدم:پس راز این مقام چیست؟
جواب داد:هدیه مولایم حسین است!
گفتم : چطور؟
با اشک گفت :
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم : میرزا تقی خان ! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه ( ع ) ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
 از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین ( ع ) آمد و فرمد :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم .
......
آقا جان ، میرزا تقی خان چون امیر بزرگ و کبیر است ، چنین یاد می کند و ما نوکران کوچک به شیوه خود !
عاشق حسود است و حرجی بر این حسادت نیست .
خوشا به امیر کبیر ، اما این غلامان هم آدمی هستند !
 جایگاهی متفاوت و رفیع نمی خواهیم ، ما را به یاد تو و اشک در چشم و سوزدل بس است !
بیا و کرم کن و قبول نما. / 378
 

  • علیرضا فلاح
و این سخن خدای عزوجل است


چون خدای عزیز و شکوهمند ابراهیم علیه‌السلام را امر نمود که جای فرزندش اسماعیل گوسفندی را که خدا برایش فرو فرستاده بود قربانی نماید، ابراهیم درخواست نمود که فرزندش اسماعیل را با دستش ذبح نماید و اگر او به کشتن گوسفند امر نمی‌شد همین کار را می‌کرد تا آن داغی را که به قلب پدری که عزیزترین فرزندانش را با دست خود قربانی نموده وارد شده به دل او هم وارد شود، و به این ترتیب سزاوار بلندترین درجات اهل ثواب بر بلاها گردد.
پس خدای بزرگ و بلندمرتبه به او وحی نمود:
ای ابراهیم چه کسی از آفریدگانم را بیشتر دوست داری؟
 گفت: پروردگارا تو کسی را نیافریدی که از دوستت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله محبوبتر باشد.
خدا بدو وحی نمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا نفس خود را؟
گفت: بلکه من او را بیشتر از خود دوست دارم.
فرمود: فرزندش نزد تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟
 گفت: بلکه فرزند او.
 فرمود: کشته شدن فرزند او به ستم و ظلم به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد می‌آورد یا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من؟
گفت: پروردگارا بلکه کشته شدن او به دست دشمنانش قلب مرا بیشتر به درد می‌آورد.
 فرمود: ای ابراهیم، پس همانا گروهی که گمان می‌کنند که از امت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستند بزودی بعد از او دست به خون فرزندش آغشته می‌سازند و او را به ظلم و ستم همچون گوسفندی می‌کشند، و بدین واسطه مستوجب خشم من خواهند شد.
پس ابراهیم بخاطر آن بی‌تاب شد و دلش به درد آمد و به گریستن پرداخت.
خدای بزرگ و بلند مرتبه بدو وحی فرمود:
ای ابراهیم به تحقیق فدیة بی‌تابی بر فرزندت اسماعیل یعنی اگر او را ذبح می‌کردی به اندوهگینی‌ات بر حسین علیه‌السلام و کشته شدنش برابر گشت، و برای تو بلندترین درجات اهل ثواب بر مصیبتها خواهد بود. / 377

  • علیرضا فلاح

بمناسبت عید ولایت و امامت

سخنان حضرت آیت الله العظمی سیستانی در دیدار ظریف

در سفر شهریور ماه محمد جواد ظریف ، وزیر امور خارجه به عراق و دیدار وی
حضرت آیت الله العظمی سیستانی، این مرجع تقلید خطاب به وزیر خارجه کشورمان فرمودند:
اقتدار امروز شما مرهون رهبری هوشمند ایران اسلامی است. مشکلات کنونی عراق هم ناشی از نداشتن رهبری چون حضرت آیت الله خامنه ای است. قدر رهبری عزیز خود را بدانید. من هر روز برای ایشان دعا می کنم. / 376

  • علیرضا فلاح