پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۳ ثبت شده است

ویروسی برای آلوده کردن زیبایی حزن انگیز عزاداری ها


44سال از خداوند بزرگ نعمت زندگی گرفتم و در تمامی این سالها در مراسم محرم جایی سعادت حضور نداشتم الاحضور در مراسم روستای خودمان افراتخت...
مستند " روایت یک شمع " را بر اساس این مراسم ساختم و عکس ها و شرح این مراسم هم در این وب نوشت کار شده است . [1]
مقدمه از آن جهت است که مراسم بی پیرایه و خالصانه این منطقه و روستای ما امروز دچار عارضه و آفت بزرگی شده است .انگار ویروسی آمده باشد !
برای اولین بار یکی از این هیئت ها علم بزرگی را روی سه چرخ حرکت داد و به روستای ما آورد! من البته شنیده بودم که در ساری وآمل حتی مسابقه علم کشی راه افتاده است !
ندیدم . عرض کردم که جایی تا کنون نرفتم . فقط شنیدم و با این شنیدن دلم لرزید!
آلوده می شود. آلوده می شود این مراسم زیبا و حزن انگیز . رنگ می بازد این شور عزاداری در مرور زمان.
وقتی توجه به قمه وقیمه شود . قیام فراموش می شود. این جمله را جایی خواندم واضافه کردم ،
توجه که به علم شود علم حاصل از تفکر در عاشورا از بین می رود .
هر جه فکر کردم نتوانستم متوجه شوم که این یعنی چه ؟
تو برای امام حسین (ع) و گریه بر مصائب او وبیش از آن تفکر در اصل واقعه عاشورا ویافتن سر منشا آن و گرفتن درس عبرت از عاشورا که هر روز می تواند عاشورا باشد و هر کجا که باشد آنجا می تواند کربلا باشد ، آن وقت برای این هدیه خداوندی ، که عاشورا هدیه خداونداست برای مردم ، آنهایی که درک کنند پیام عاشورا را ، که این کم از پیام رسالت نیست که حالا برای این هدیه ارزشمند الهی تو بیایی یک تکه آهن 10 الی 15 متری را برداری ، آذین کنی 4 تا جوان قلدر با لباس خاص آنرا یدک بکشند و بگردانند ، دور بدهند ، بعد بگذاری روی سه چرخ و حرکت بدهی ، کل جاده را مسدود کنی و ...
که مثلا داری عزاداری می کنی؟ اصلا این آهن پاره مزین به انواع و اقسام اشکال بعضا حیوانی نشانه چیست ؟ نماد چیست؟ کجای کربلا چنین بتی را حرکت می دادند ؟ کجای تاریخ این ثبت شده است ؟ در کدام منبع شیعه اثری از این نماد آلوده وجود دارد ؟ کدام مرجع تقلید شریف حکم به حرکت دادن این آلت وهن آلوده داده است؟
من هر چه بررسی کردم نتوانستم نشان کوچکی از این آهن پاره و ارتباط آن با کربلا و واقعه عظیم عاشورا پیدا کنم . اگر بعضی از فرق اهل سنت بیش از همه فرقه ضاله وهابیت با ایجاد گروه های تکفیری دارد چهره رحمانی اسلام را خدشه دار می سازد ، آیا شما که علم را بت میدان کردی ، فکر نمی کنی که داری چهره زیبای مذهب شیعه ، این شریف ترین مذهب مترقی اسلام و بلکه تمامی ادیان را کدر می سازی!؟
اگر در هرچه تشکیک شود ، در این نمی شود شک کرد که به خداوندی خدا که قسم جلاله است ، دست هایی پنهان و آشکار در کار است که محرم و عاشورا را از شیعه بگیرند.
من بدون شک و با یقین می گویم که اتاق های فکری وجود دارد در آن سوی مرزهای این سرزمین حسینی که آرام آرام در این مراسم ویروس هایی را می فرستند برای آلوده کردن و از بین بردن .
حتما به یاد دارند خیلی ها که طبل و سنج و شیپور و گروه موسیقی و حتی ارگ به مراسم و هیئت ها باز شده بود ! دیر یا زود چنان این بتها و تفکرات خرافی بزرگ شود و توجه به آن جدی شود که اصل عاشورا و پیام آن به حاشیه برود!
خدا نکند و آن روز ما زنده نباشیم .

من نگران این ویروس آلوده هستم که وارد منطقه ما شده است. / 420

1 - روایت یک شمع

  • علیرضا فلاح

مراسم سالگرد درگذشت مادر یکی از دوستان هستم . توی مسجد.
مداح و روضه خوان هر کاری کردند نتوانستند از مردم گریه بگیرند . زدند به کربلا
اشک مثل باران جاری شد ... / 419

  • علیرضا فلاح

مهندس سید عزت الله ضرغامی ، سکان هدایت سازمان بزرگ صداوسیما را به دکتر محمد سرفراز سپرد.
خبر خیلی تازه نبود . خیلی ها در گمانه زنی های خود به آقای سرافراز رسیده بودند وبیشتر منتظر شنیدن این خبر بودند تا ...
آنوقت شوخی های معمول ما ایرانی ها بر بستر پیامک و این روزها شبکه های مجازی آغاز شد. الته ما ایرانی ها استاد این شیوه شوخی آنهم در چنین شرایطی هستیم !
عزت زیاد و سرافراز باشید ، دیگر عادی شده بود و حتی خود این دو بزرگوارنیز در مراسم تودیع و معارفه از این جملات استفاده کردند و دیگر سخنرانان نیز هم ...
در اینکه عزت الله ضرغامی در مدیریت 10 ساله خود موفق بوده یا نه ، عملکردش مورد رضایت بوده یا نه ، مورد بحث من نیست و از آنجایی که از پرسنل این سازمان هستم و چند سالی هم در بخشی از این سازمان در مرکز مازندران ، مدیریت کردم ، و در یک مقیاس بزرگتر می دانم که مدیریت بر چنین سازمان بزرگی یعنی چه و چه دشواری ها و سختی های طاقت فرسایی دارد که از دید عام پنهان ماند ه است ، اما یک شاخصه مثبت ، عالی و خوب در کنار سایر مشخصات و محسنات مهندس ضرغامی دیدم که برایم فوق العاده ارزشمند بود.
 مهندس به معنای واقعه ای کلمه مرد بود .
 این واژه برای ما ایرانیان مفهوم ارزشمند و بزرگی است . من فقط یک نمونه را مثال میزنم ،
 زمان پخش مسابقات والیبال بود که آقای علی مطهری نماینده  مجلس با تیزهوشی و تیز بینی ! توانست شاهد پخش چند فریم  – کسری از ثانیه تصویر چند زن خارجی در میان تماشاگران شود که به زعم او حجاب مناسیی نداشتند!
 قشقرقی بپا شد که بیا و ببین . به همان هیجانی مسابقات والیبال آنهم در میان جامعه وحتی در صحن مجلس !
آقای ضرغامی از مدیر شبکه نخواست که کارگردان پخش و یا سایر کارمندان دخیل در پخش مسابقات را اخراج کند یا توبیخ نماید چون آنها مرتکب خطایی نشده بودند . تصاویر با تاخیر 15 الی 30 ثانیه پخش می شد و هر لحظه امکان اشکال فنی وجود دارد و یا در رفتن تصویر از دست کارگردان پخش که مشغول سوییچ است!
 اتفاقات در برنامه های زنده طبیعی هست و مهندس ضرغامی بهتر از هر کسی این را میدانست .
 او در مقابل هجمه بزرگ ، سفت وسخت ایستاد و به دفاع از همکاران پخش خود ، توضیحات مبسوط و فنی و متقن ارائه داد و تا آخر ماجرا نیز پای همکارانش ایستاد .
اینرا مقایسه کنید با مدیر مجموعه ای که تا اتفاقی می افتد و اتهامی به مجموعه وارد میشود بلا فاصله زیر دستان را متهم میکند و حتی شاید خانواده ای را از نان خوردن بیندازد !
اینرا مقایسه کنید با مدیری که خودش به قطع یقین مشکل دارد و برای لا پوشانی مشکل خود زیر دست را متهم می کند وبا افتخار به بالا دستی خود گزارش می کند که خاطی را به اشد مجازات محکوم کرده است .
 یا اینرا مقایسه کنید با مدیری که اگر از بالای سرش یک کلاغ ، غاری بکند ، او بواسطه مشکلات عدیده خود ، خودش این غار یک کلاغ راتبدیل به غار غار 40 کلاغ میکند و باعدم تدبیر، دست به اقداماتی میزند که باید فردای قیامت پاسخگو باشد . گو اینکه نتیجه خیلی از افعال آدمی در این دنیا هم به او یا به خانواده اش باز میگردد.
 قطع به یقین این مدیر خودش دچار انواع واقسام انحراف است و برای سر پوش گذاشتن بر انحرافات خود ، کوچکترین اشتباه کارمند خود را  آگراند می کند وباحرکت ناشایست خود سعی در تطهیر خود دارد.
 آنهایی که مدیریت کردند میدانند حمایت و پشتیبانی مدیر مافوق از مدیر زیر دست یعنی چه ویا زیر پانهادن یک مدیر ونیروی زیر دست چه معنی دارد !
 آقای مهندس ضرغامی به معنی واقعی کلمه مرد بود و بارها در حوادث واتفاقات متعدد سازمان ، پشت همکاران و مدیرانش ایستاد وحتی زمانی که نمایندگان یک استان برای عزل مدیر کل یک مرکز به نزد او رفتند ، کت خود را روی صندلی انداخت و به شوخی گفت :
فلانی را بی خیال شوید حالا بفرمایید از استان چه خبر!؟
حرکت کت کندن مهندس برای مدیر زیر دست ، هنوز ورد زبان خیلی از همکاران آن مرکز است .
اگر چه متاسفانه بعضی از مدیران زیر دست ایشان ذره ای از این خصلت مردانه را به عاریه نگرفتند وبیشتر آدم را به یاد موجودی می اندازند که وقتی زیر پایش را داغ نمایند ، بچه در بغل خود را زیر پا میگذارد و رویش می ایستد تا خودش را نجات دهد !
بله . تصورش خیلی سخت است ولی میمون تنها حیوانی است که این کار رامیکند!!! / 418

  • علیرضا فلاح

همایش با شکوه شیعیان در اربعین حسینی .
عده زیادی از برادران اهل سنت که دوست داراهل بیت ( ع ) و سید الشهدا بودند نیز در این مراسم حظور داشتند.
حظور عاشقان مسیحی امام حسین ( ع ) نیز در این مراسم مشهود بود.
سردارقاسم سلیمانی فرمانده دلیر ایرانیان ، امیر سپاه ایران و عراق بود.
محمد باقر قالیباف ، شهردار کربلا بود.
چنان امنیتی در منطقه برقرار شد که همه حتی  ... به حیرت افتادند.
سردار سلیمانی طی پیامی به سر کردگان داعش و حامی اصلی آن ، تهدید کرد که اگر قطره خونی از دماغ زائری ریخته شود ، پرچم سرخ کربلا را به پرده شریف ، مقدس و سیاه کعبه متصل می کنیم و نماز جماعت را در بقیع اقامه می کنیم .
وفتی بشود چنین جمعیت عاشقی را گرد هم آورد ، تعغیرساختار و  معادله در منطقه و خاور میانه خیلی سخت نیست . مطمئنا  اینرا آمریکا و اسرائیل و عربستان می فهمند . نمی فهمند !؟
مذهب مترقی شیعه ، علویان عاشق علی (ع) ، پس از شاه اسماعیل و دوران طلایی صفویه ، بار دیگر و این بار قدرتمندانه تردر کشور امام زمان (ع) پرچم قیام را بر افراشتند.

****
اینها و تصاویری که منتشر و دیده می شد ، مایع غرور و افتخار بود.
می پرسیدم :
نمی بینند ؟ از بغض و کینه نمی میرند ؟
در این بین کینه و بغض العربیه به نماینده گی از ... در مقابل همایش بزرگی که حتی نگاه کردن به این جمعیت آن هم نفس‌گیر است ، در نوع خود جالب بود!
 نگاهی به عنوان خبر و عکس منتشر شده ، هر گونه شرحی را بر آن بی اثر می کند !!

دبی - العربیه.نت فارسی
منابع رسمی و امنیتی روز جمعه ۱۲ دسامبر اعلام کردند که در اثر ازدحام جمعیت در گذرگاه مرزی میان ایران و عراق برای مشارکت در مراسم احیای اربعین حسینی، چهار زائر شیعه جان خود را از دست دادند.

دبی-العربیه.نت فارسی
فارس حران شاعر شیعه عراقی و رئیس انجمن شعرا و ادبای شهر نجف، نسبت به برگزاری مراسم لعن خلفای مسلمان در شهر کربلا توسط گروهی از زائران ایرانی، اعتراض کرد. / 417

  • علیرضا فلاح


گزارش روزنامه آمریکایی از پیاده‌روی میلیونی زائران اربعین


این یکی از زیباترین گزارشاتی هست که تاکنون در مورد اربعین و راهپیمایی با شکوه آن خواندم.
روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» تیتر گزارش جدید و نسبتا طولانی خود را که درباره اربعین منتشر کرده، این‌گونه تنظیم کرده است: «بزرگترین سفر زیارتی در راه است، چرا تا حال از آن نشنیده‌اید؟»
 خیل عظیم چند ده میلیونی شیعیانی که به عشق سالار شهیدان حسین علیه‌السلام موطن خود را رها کرده تا پای پیاده در روز اربعین به بارگاه آن امام مظلوم عرض ارادت کنند، توجه بسیاری از رسانه‌های غربی را به خود جلب کرده است. یکی از این نشریات معتبر که درباره این رویداد بی‌سابقه گزارشی نوشته، «هافینگتون پست» است.
 در زیر ترجمه مطلبی را که «سیدمهدی المدرسی» روحانی معروف و مدرس الهیات برای این وب‌سایت خبری نوشته،‌ می‌خوانید:

  • علیرضا فلاح

پر از غروب  شدم ، وا کنید پنجره ها را
که آفتاب بروبد ، غبار آینه ها را
در این سکوت لبالب  به من پناه ده ای عشق !
به من که با ختم امشب ، تمام قافیه ها را  
امید داشتم ، اما شتاب حادثه نگذاشت
که وقف چشم تو باشم ، تمام ثانیه ها را
به لحن آه ، به خط عزا ، به لهجه غربت  
به سبک گریه نوشتم ، کتاب مرثیه ها را
درین همشگی باد ، کجاست آتش فریاد
که تا همیشه  بسوزد ،  سکوت حنجره ها را
چه سر نوشت غریبی ، بهار و فاصله و باغ
دلم گرفت برایت ، دلم گرفته بها ر را

نیاوران - 1374/4/1

این قطعه شعر را از میان یادداشت های محمد صادق سینا پیدا کردم .

شعر از سید علی امیر فضلی هست . / 415


  • علیرضا فلاح

توی بازار تجریش ، بعدش کوچه و پس کوچه ها ، تنگ غروب ، توی خیابونها ، مردم همینجور توی هم می لولیدند . من نیز هم .
هیاهو می کردند . همهمه می کردند . هر کس دنبال کاری و هرجوانی دنبال نگاهی !
هر کدام در هزار توی خیال خود . من نیز هم .
 توی چهره شان همه چی مشهود بود . به خیلی چیزها فکر می کردند ، الا زندگی !
 راستی زندگی چی هست که هیچکدام ما – شاید – به آن نمی اندیشیم ؟
زندگی – حقیقاً چیست ؟
آنها داشتند زندگی می کردند ، همین حرکات ، حرفها ، نگاهها ، به دنبال چیزی بودن در هزار توی خیال خود گم شدن ، همه اینها زندگی بود .
همشان داشتند لحظه ای زندگی می کردند . برشی از زندگی آنها ، اینجا بود ولی نمی اندیشیدند که زندگی چیست ؟
همه ما داریم زندگی می کنیم ولی  نمیدانیم  زندگی چیست ؟  / 414

 محمد صادق سینا - تجریش 1374/3/31

  • علیرضا فلاح

تقریبا به اسباب کشی عادت دارم و البته اینبار ، اسباب کشی در فضای مجازی است.

از نشر مطالب خود در بستر بلاگفا با عنوان " رازهای نگفته " راضی بودم . بلاگفا امکانت خوبی دارد اما برای من این اسباب کشی ، بیشتر به دلیل سلیقه ای برمی گشت و به گرافیک ذهنی من مربوط می شد .

البنه این جابجایی مشکلاتی نیز دارد که شکسته شدن بعضی از لینک ها ، کمترین آن است.

به هر حال ، مشغول بروز رسانی این وب نوشت هستم و این ، مدتی زمان می برد فلذا از خواننده گان عزیز مطالب این وب نوشت بابت بعضی از کاستی ها پوزش می طلبم.

همچنین به دوستانی که در پی لینکی به این وب نوشت منتقل شده اند و با جمله ، " چنین مطلبی وجود ندارد " روبرو شدند ، باید عرض کنم که این ، بواسطه جابجایی لینک ها است و قطع به یقین مطلب مورد نظر در این وب نوشت موجود است و با اندکی جستجو قابل یافت است که بار دیگر بواسطه این زحمت ، عضر تقصیر می آورم .

برای یافتن مطلب مورد نظر ، عنوان آن را در کادر جستجو ، تایپ نمایید.

این امکان در انتهای سمت چپ قالب قرار دارد./ 413

  • علیرضا فلاح