پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۱۲ مطلب در خرداد ۱۳۹۱ ثبت شده است

چون عازم سفر هستم و مدتی ایران نیستم و شاید هم به اینترنت دسترسی نداشته باشم ، برای چند روز این وب به روز نخواهد شد.

از خوانندگان عزیز این وب نوشت عذر خواهی می کنم .

 

  • علیرضا فلاح

برای سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ، اما واسه خیلی ها پدری کرد

برای سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ،
اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !

برای سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .

برای سلامتی پدری که کفِ تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن..

همیشه مادر را به مداد تشبیه میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود…
ولی پدر ...

یک خودکار شکیل و زیباست که در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند

خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست

فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد …

بیایید قدردان باشیم ...

پدرم هر وقت میگفت "درست میشود" ... تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت...!

وقتی پشت سر پدرت از پله ها میای پایین و میبینی چقدر آهسته میره ، میفهمی پیر شده !

وقتی داره صورتش رو اصلاح میکنه و دستش میلرزه ، میفهمی پیر شده !

وقتی بعد غذا یه مشت دارو میخوره ، میفهمی چقدر درد داره اما هیچ چی نمیگه...

و وقتی میفهمی نصف موهای سفیدش به خاطر غصه های تو هستش ، دلت میخواد بمیری


پدرم تنها کسی است که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته هاهم میتوانند مرد باشند !

و

خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد .

برای سلامتی هرچی پدره دعا کنیم و یک صلوات ...

 روزت مبارک پدر


  • علیرضا فلاح

درد جان سوز رحلت امام خمینی (ره) ، التیام نمی یافت مگر با طلوع خورشید امامت آقا سید علی ...

خوب است از زبان یکی از سرداران بزرگ سپاه اسلام ، اوصاف آن بزرگوار را بخوانیم :

‌ سردار سرلشکر‎ سید یحیی صفوی ‌دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا در گفتگوئی به ‏تشریح نقش مقام معظم رهبری در دفاع مقدس و ابعاد رهبری ایشان پرداخت و با اشاره به شرایط سیاسی ‏پس از رحلت حضرت امام (ره) گفت:

 از نظر سیاسی دشمنان ما می‌گفتند که ردای ولایت‌فقیه فقط برای قامت حضرت امام دوخته شده است و ‏پس از ایشان، دیگر کسی نمی‌تواند این ردا را به تن و انقلاب را رهبری کند. انتظارشان این بود که اوضاع ‏ایران به هم بریزد.
 در داخل کشور، عده‌ای نقشه کشیده بودند که پس از امام، شورای رهبری کشور را اداره ‏کند و بحث شورای رهبری در خبرگانی که پس از رحلت امام تشکیل شد، تا ظهر ادامه داشت. من این را از ‏قول کسی که خودش در خبرگان بود، نقل می‌کنم. بعد از ظهر که رأی‌گیری کردند، شورای رهبری رأی ‏نیاورد، آنگاه مطرح شد که پس چه کسی رهبر باشد؟ از اطراف مجلس گفتند: «آقای خامنه‌ای! آقای ‏خامنه‌ای!» ایشان از جا بلند می‌شوند و در حالی که عبایشان داشت از روی شانه‌هایشان می‌افتاد،  پشت تریبون ‏آمدند و گفتند: «صبر کنید! صبر کنید! خود من موافق نیستم». تلویزیون پارسال یک قسمتی از این جلسه را ‏گذاشت. دیگران گفتند: «شما بفرمایید بنشینید، رأی می‌گیریم» و حضرت آقا با اکثریت قاطع آرا به رهبری ‏انقلاب اسلامی انتخاب شدند.‏

 من اعتقادم را عرض می‌کنم. همان ‌طور که ورود حضرت امام به کشور و پیروزی انقلاب اسلامی را بجز ‏عنایات خداوند متعال و توجهات حضرت بقیة‌الله اعظم «ارواحنا له الفداء» نمی‌دانستم و نمی‌دانم، این انتخاب ‏را هم جزو عنایات خداوند و توجهات حضرت «ع» می‌دانم. این اعتقاد عمیق قلبی من است. ‏به هر حال خداوند متعال به قلب عزیزان خبرگان رهبری انداخت که حضرت آقا را انتخاب کنند و الان که ‏‏23 سال از رهبری ایشان می‌گذرد، واقعاً باید به آن عزیزانی که در خبرگان بودند و در میان آنها، به روح ‏مطهر حضرت آیت‌الله مشکینی و خبرگانی که به رحمت خدا رفتند، سلام ودرود بفرستیم، چون واقعاً یک ‏انتخاب شایسته و الهی و همراه با هوشمندی بود و آرامش زیادی برای تمام مردم ایران به ارمغان آورد. ‏آقا هشت سال رئیس‌جمهور بودند و مردم، ایشان را از نزدیک می‌شناختند و انتخاب ایشان، مایه تسلی و ‏آرامش مردم شد و مسلمانان سایر کشورها هم امیدوار شدند. ‏

صفوی با اشاره به نقش مقام معظم رهبری در تصویب طرح شکست حصر آبادان، گفت: حضرت آقا از اوایل شروع جنگ تا قبل از ریاست جمهوری، در جبهه‌ها حضور مستمر داشتند. در دوران ‏جنگ، در شورای عالی دفاع نیز خدمت ایشان می رسیدیم. اوایل سال 60 بود و من با مسئولیت فرماندهی ‏عملیات سپاه در جنوب،  اولین طرح شکستن حصر آبادان را به شورای عالی دفاع که در دزفول و با حضور ‏بنی‌صدر تشکیل شده بود، بردم. بنی‌صدر با طرح شکستن حصر آبادان مخالفت می‌کرد. حضرت آقا از ما ‏شناخت داشتند و با اصرار ایشان آن طرح تصویب شد و آقا با بنی‌صدر که رئیس‌جمهور و فرمانده کل قوا ‏بود،  برای تصویب این طرح -شکستن حصر آبادان- برخورد بسیار قویی کردند. ‏

وی ادامه داد:‏ در آن جلسه بنی‌صدر پشت سر هم ایراد می‌گرفت، از جمله این‌ که می‌گفت این فقط طرح سپاه است و باید ‏ارتش هم در این عملیات شرکت داشته باشد. آخر سر هم بنا شد با هماهنگی لشکر 77 این عملیات صورت ‏بگیرد. من در آن زمان فرمانده عملیات جنوب بودم و سردار رشید جانشین من، شهید حسن باقری معاون ‏اطلاعاتی و سردار سید محمد حجازی که الان در ستاد کل هستند، مسئول اعزام نیرو بودند و با کمک آنها، ‏ستاد عملیات جنوب را سامان داده بودیم. به هر حال با همکاری لشکر 77 و در 5 مهر سال 60، پس از فرار ‏بنی‌صدر، طرح شکستن حصر آبادان اجرا شد. ‏

مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا یکی از جریان های اوایل جنگ را سازش با آمریکا  عنوان کرد و ‏گفت: در اوایل جنگ در جلسات شورای عالی دفاع دو تا خط وجود داشت. یک خط سیاسی بود که معتقد بود ما ‏باید با امریکایی‌ها سازش و این جنگ را از طریق سازش متوقف کنیم. یک خط هم خط مقاومت و در واقع ‏خط امام بود که نظری خلاف گروه اول داشت. در جلسات شورای عالی دفاع آن زمان، حضرت آقا، شهید ‏رجایی، نخست‌وزیر وقت، شهید چمران این خط را دنبال می‌کردند که بعد از فرار بنی‌صدر، غلبه پیدا کرد. ‏بعد از بنی‌صدر، آقای رجایی رئیس‌جمهور شدند که چند وقتی بیشتر طول نکشید. ‏

صفوی با تشریح فرازهایی از حضور مقام معظم رهبری در جنگ تحمیلی ادامه داد:‏ حضور حضرت آقا در جبهه‌ها برای پاسدارها و بسیجی‌ها امیدآفرین و روحیه‌آفرین و تالی حضور امام در ‏جبهه‌ها بود. همچنین حضور آقا در مقاطع مهم و سرنوشت‌ساز، تعیین‌کننده بود. عراقی‌ها یک بار سوسنگرد ‏را تصرف کردند و فرماندار عراقی هم برای آنجا گذاشتند و بعد سوسنگرد آزاد شد. دفعه دوم که آنجا را ‏محاصره کردند، قرار بود تعداد زیادی پاسدار و بسیجی، با تدبیر حضرت آقا به همراه نیروهای ستاد ‏جنگ‌های نامنظم و یک تیپ از ارتش وارد عملیات ‌شوند، ولی بنی‌صدر نمی‌گذاشت. آقا ارتباطی با ‏حضرت امام و آسید احمد آقا برقرار کردند و امام دستور ورود ارتش را به این عملیات دادند. اگر اصرار آقا ‏و نامه‌ ایشان به فرمانده لشکر 92-سرهنگ قاسمی- نبود و آن تیپ بالاخره وارد عملیات نمی شد، محاصره ‏سوسنگرد شکسته نمی‌شد.‏

صفوی  تدابیر و فرامین مقام معظم رهبری، را از مقاطع سرنوشت ساز جنگ دانست و افزود: تدابیر و فرامین حضرت آقا در دو مقطع شکستن حصر آبادان و شکستن محاصره سوسنگرد، از مقاطع ‏سرنوشت‌ساز جنگ است که حضور ایشان و تصمیم‌گیری و دخالت بموقع و قاطعانه‌شان سرنوشت جنگ را ‏تغییر داد. پاسدارها، بسیجی‌ها و ارتشی‌ها به حضرت آقا ارادت قلبی داشتند، منتها بنی‌صدر نمی‌گذاشت، ‏چون فرمانده کل قوا بود و مسئولیت اجرایی داشت. ‏

آن هم اوایل جنگ که یک نوع روحیه یأس در شورای عالی دفاع حاکم بود و برخی می‌گفتند مهمات ‏نداریم، سلاح نداریم. آقا می‌فرمودند شاه این همه سلاح و مهمات خریداری کرده. بروید و توی انبارها را ‏بگردید. در آن ایام، روحیه‌ها، روحیه ناامیدی بود، اما حضرت آقا در شورای عالی دفاع به همه روحیه ‏می‌دادند. در مسائل سیاسی هم همین‌ طور بودند.‏

وی ادامه داد:‏ بنی‌صدر آدم بداخلاق و مغروری بود و شئونات را رعایت نمی‌کرد، ولی حضرت آقا با صبوری و بردباری ‏و منطق محکم، رفتار او را تحمل می‌کردند. فکر می‌کنم ماه‌های دوم و سوم جنگ بود که کویتی‌ها یک ‏میلیارد دلار به عراق کمک کردند. در شورای عالی دفاع بحث شد که با کویت هم برخورد بشود. آقا ‏فرمودند نباید جنگ را گسترش بدهیم، ضمن این‌ که عراق به کویت هم نظر دارد و روزی به سراغ کویت ‏هم خواهد رفت...‏ هوشمندی و فهم عمیق سیاسی- نظامی ایشان را نسبت به مسائل عراق و کویت و منطقه خلیج فارس ببینید. ‏ایشان در شورای عالی دفاع و در سال 59 چنین نظری را بیان کردند. ‏

وی افزود:‏ این فهم عمیق از مسائل سیاسی منطقه را  نه بنی‌صدر داشت، نه دیگران، ولی حضرت آقا دید جامعی نسبت ‏به مسائل سیاسی و اجتماعی و نظامی و حضوری شجاعانه در جبهه‌ها داشتند. من در خرمشهر حضور ‏نداشتم، اما دوستانی که بودند می‌گویند هر چه به آقا می‌گفتیم شما به خط مقدم نروید، ایشان با ‏کلاشینکوفی که داشتند، به خط مقدم که هر آن تیر و ترکش انسان را تهدید می‌کرد، می‌رفتند و اصلاً از ‏این‌که صدمه ببینند، ترسی نداشتند.‏

صفوی، حضور مقام معظم رهبری در جبهه ها را امری تعیین کننده دانست و افزود: حضور حضرت آقا در خط مقدم خرمشهر، خط مقدم جبهه سوسنگرد و جبهه‌‌های دیگر از جمله دُبّ ‏حردان در نزدیکی اهواز امر بسیار مسلمی است. ایشان نه‌تنها خودشان در جبهه‌ها حضور پیدا می‌کردند، بلکه ‏بعد هم که رئیس‌جمهور شدند، دو فرزند بزرگ ایشان، آسید مصطفی و آسید مجتبی در خط مقدم حضور ‏داشتند. در عملیات بدر، فرزند بزرگ ایشان، آسید مصطفی را در کنار دجله دیدم. گفتم: «اگر شما در اینجا ‏شهید بشوید، می‌گویند پسر رئیس‌جمهور را شهید کردیم». در مهران، عملیات کربلای 1، فرزند دیگر ایشان ‏آسید مجتبی حضور داشتند. اینها مشاهدات شخصی من هستند. در حضور شجاعانه حضرت آقا در خطوط ‏مقدم جبهه های نبرد در جنوب و غرب کشور و حداقل این دو فرزندشان را که خودم دیده‌ام، تردیدی ‏نیست. ‏

صفوی با اشاره به هماهنگی بوجود آمده میان ارتش و سپاه در جنگ تحمیلی ونقش مقام معظم ‏رهبری در ایجاد این هماهنگی، گفت: هماهنگی ارتش و سپاه در ابتدای جنگ، یکی از برکات حضور حضرت آقا بود. ایشان فرماندهان سپاه را ‏مثل فرزندان خود دوست داشتند. فرماندهان ارتش هم رابطه عاطفی خوبی با ایشان برقرار کرده بودند. پیوند ‏دادن ماهیت ارتش با سپاهی که به هر حال هویتی متفاوت با ارتش داشت، کار بسیار مشکلی بود که آقا در ‏آن بیش از همه سهم داشتند.‏ در زمان بنی‌صدر، او نمی‌گذاشت این کار انجام شود. او به دنبال اختلاف بین سپاه و ارتش بود و سپاه را هم ‏تجهیز نمی‌کرد یعنی به ما سلاح و مهمات نمی‌داد. اولین پارتی‌های آر.پی.جی که وارد شد، با دخالت ‏حضرت آقا نصفش را به سپاه و نصف دیگرش را به ارتش دادند. ‏

وی افزود: با حذف بنی‌صدر و پس از شهادت شهید رجایی که آقا رئیس‌جمهور شدند، با دخالت حضرت آقا و البته ‏آمدن فرماندهانی مثل صیاد شیرازی و محوریت آقا و نقش پررنگ حضرت امام، نزدیکی فرماندهان سپاه و ‏ارتش به همدیگر ممکن شد که بسیار مؤثر بود. با شروع رهبری حضرت آقا، در نیروهای مسلح تحول ‏بزرگی ایجاد شد. ‏

دستیار و مشاور عالی فرماندهی معظم کل قوا با اشاره به  طرح ادغام ارتش و سپاه در اواخرعمر حضرت امام ‏‏(ره) و نقش رهبری مقام معظم رهبری  در جلوگیری از این طرح، ‌گفت:‏ اواخر عمر شریف حضرت امام، یک خط سیاسی به دنبال ادغام ارتش و سپاه بود. در رأس این خط ‏سیاسی، آقای هاشمی رفسنجانی بود که بعد از ادغام جهاد کشاورزی و وزارت کشاورزی، نیروهای ‏انتظامی، ژاندارمری و شهربانی و کمیته به دنبال ادغام ارتش و سپاه بودند که خطر بسیار بزرگی بود و همه ‏ما ‌بشدت مخالف بودیم. البته در سپاه بعضی از فرماندهان موافق بودند، ولی من جزو مخالفان بودم و ‏می‌گفتم این، هم به ضرر سپاه است، هم به ضرر ارتش و هم به ضرر انقلاب.

وی افزود: به‌محض این‌که حضرت آقا ‏رهبر شدند، آن موضوع را که کار میدانی آن به عهده آقای عبدالله نوری بود، تعطیل کردند و فرمودند من ‏اعتقاد به این کار ندارم. ارتش و سپاه دو بازوی انقلاب هستند و باید به همین شکل هم باقی بمانند. این یک ‏تصمیم استراتژیک و راهبردی، هم برای سپاه و هم برای ارتش بود و تصمیم دوم تفکیک مأموریت‌ها بود، ‏یعنی تفکیک مأموریت‌های نیروی زمینی ارتش از نیروی زمینی سپاه، نیروی دریایی ارتش از نیروی دریایی ‏سپاه و نیروی هوایی ارتش از نیروی هوایی سپاه. حضرت آقا این کار را به ستاد کل واگذار کردند. تفکیک ‏مأموریت‌های قوای مسلح، جزو تدابیر حضرت آقا و از تصمیمات بسیار کلان نظام است.‏

صفوی در ادامه برخی خطرات و مشکلات ادغام ارتش و سپاه را تشریح کرد و گفت: حالا که 20 سال از این تجربه گذشته و نتیجه ادغام‌ها معلوم شده، مخصوصاً با نتایج بد برخی از این ادغامها، ‏معلوم می‌شود چه خطری از سر کشور گذشته و بر سر جهادسازندگی که آثاری از آن نمانده. جهادی‌ها ‏خیلی به انقلاب و دفاع مقدس خدمت کردند. آنها  بیش از 500 هزار نیرو به جبهه آوردند و بالای سه چهار ‏هزار شهید دادند ، ولی الان همه نیروهای جهاد پراکنده شدند. اساساً جهاد سازندگی را آن هم با آن توان ‏میدانی قوی از بین بردند. ‏

صفوی در خصوص  تسلط و اشراف مقام معظم رهبری، ‌به مسائل سیاسی و نظامی گفت: اطلاعات و تسلط ایشان در این حوزه هم نه در تنها در میان روحانیان و مراجع بلکه در میان رهبران جهان ‏هم بی‌نظیر است. من حضرت آقا را یک رهبر جامع، شجاع، مدیر، مدبّر، عادل و یک فقیه عارف می‌شناسم. در میان رهبران ‏سیاسی 192 کشور، به اعتقاد من، ایشان آگاهترین رهبری هستند که شأن فرماندهی کل قوا را دارند و ‏نیروهای مسلح را چه در بعد هوایی، چه دریایی و چه زمینی می‌شناسند و به استراتژی‌ها و تاکتیک‌های ‏نظامی در سطوح مختلف آگاهی دارند. ما چنین رهبری نداریم که در مسائل مختلف صاحبنظر باشد و این ‏‏‌قدر هم، نه فقط نسبت به ملت ایران که نسبت به ملت‌های اسلامی و بلکه بشریت، محبت و عاطفه انسانی ‏داشته باشند.‏ ایشان در باب سلاح‌های اتمی و سلاح‌های شیمیایی فتاوی درخشانی دارند و اینها را حرام اعلام کرده‌اند. ‏بایستی خدا را سپاس بگوییم که بعد از حضرت امام، با عنایات حضرت مهدی«عج»، خبرگان رهبری چنین ‏فردی را برای ملت ایران انتخاب کردند و این جز عنایات خداوند و عنایات حضرت مهدی«عج» نبود. ‏حضرت امام ده سال رهبری کردند و حضرت آقا بیست و چند سال است که این مسئولیت را به عهده دارند. ‏ملاحظه کنید که در این مدت چه خطراتی از سر کشور ما رد شد.‏

وی افزود: ‏در این 23 سال چنددولت آمدند و رفتند و مسائل زیادی بر کشور ما گذشت. مسئولیت عالی اداره کشور به ‏عهده رهبر معظم انقلاب است که هم فرمانده کل قوا هستند و هم بر سه قوه کشور نظارت عالی دارند. ‏حضرت آقا هم در مدیریت مسائل داخلی کشور و هم در عرصه بین‌المللی با هوشمندی و درایت بسیار عمل ‏کردند. ما مشکلات داخلی سیاسی و اقتصادی و اجتماعی فراوانی داشتیم ودر منطقه نیز با مشکلات بسیاری ‏روبه‌رو بودیم.‏

صفوی با اشاره به حمله نظامی عراق به کویت و اتخاذ تدابیر توسط  مقام معظم رهبری افزود:‏ در بحث سیاست خارجی در سال 1990 میلادی عراقی‌ها به کویت حمله و در کمتر از 7 ساعت، کل این ‏کشور را اشغال کردند. در سال 1991 امریکایی‌ها و متحدان آنها و برخی از کشورهای دیگر، ارتش عراق را ‏از کویت بیرون کردند، و این حمله را تا داخل خاک عراق ادامه دادند. حضرت آقا هم عراق را در تجاوز ‏به کویت و هم حمله امریکا به عراق را محکوم کردند. مردم عراق قیام کردند و امریکایی‌ها که دیدند ‏اوضاع عراق دارد از دستشان خارج می‌شود و در انتفاضه عراق، بصره و الاماره وتعداد دیگری از شهرهای ‏عراق بدست مردم آزاد شد، آمریکائیها ادامه عملیاتشان را متوقف کردند و صدام با سرکوب شدید همه ‏شهرها را پس گرفت. رهبری داهیانه حضرت آقا در آن برهه خطیر، ایران را از درگیر شدن در جنگی تازه ‏حفظ کرد. در آن دوران شورای عالی امنیت ملی تشکیل می‌شد، ولی در نهایت حضرت آقا تصمیم گرفتند ‏که چه مواضعی اتخاذ شود. ‏

وی ادامه داد: دو جنگ دیگر پیرامون ما، یکی حمله امریکا در سال 2001 به افغانستان و دیگر به عراق در سال 2003 ‏بودند. استراتژی امریکایی‌ها این بود که بعد از افغانستان و عراق به سراغ ایران بیایند. باز روی این نکته تأکید ‏می‌کنم که امریکایی‌ها قصد داشتند پس از عراق و افغانستان به ایران حمله کنند. امریکایی‌ها می‌‌خواستند ‏ظرف حداکثر دو سال، مسائل عراق و افغانستان را حل کنند و به اهداف استراتژیک مورد نظرشان برسند، ‏ولی حدود 10 سال است که در افغانستان گیر کرده‌اند و بیش از 8 سال هم در عراق ماندند و تلفات سنگینی ‏هم دادند. خودشان می‌گویند در عراق حدود 5000 کشته داده‌اند و هزینه اقتصادی و نظامی بسیار بالا که نه‌ ‏تنها تنفر مسلمانان که تنفر مردم جهان و حتی خود مردم امریکا را برانگیخت و علیه بوش و جنگ‌طلبان ‏تظاهرات کردند.

صفوی تاکید کرد: امریکایی‌ها به بهانه تولید سلاح کشتار جمعی به عراق حمله کردند. آقای بوش در ‏استراتژی‌ عملیاتی که اسمش را پیشدستانه گذاشت، گفت: «ما منتظر نمی‌مانیم کسی به ما حمله کند؛ همین‌ ‏قدر که احساس کنیم کسی می‌خواهد به ما حمله کند، به او حمله می‌کنیم» که البته این استراتژی شکست ‏خورد. تشکیل خاورمیانه بزرگی که خانم کاندولیزا رایس وعده‌اش را داده بود، این روزها دیگر بر زبان ‏هیچ‌ یک از امریکایی‌ها نمی‌آید. هم استراتژی جنگ پیشدستانه و هم طرح خاورمیانه بزرگ شکست خورد ‏و به لطف خداوند متعال، هم‌ اکنون خاورمیانه اسلامی شکل گرفته است. این بیداری اسلامی، نشان‌دهنده ‏تشکیل خاورمیانه اسلامی است. ‏

صفوی در بخش دیگری از سخنان خود، ‌مدیریت و مواضع سیاسی مقام معظم رهبری را شگفت ‏آور دانست و به تشریح برخی از این مواضع پرداخت و گفت:‏ در جریان افغانستان و عراق، در آن برهه، رهبر معظم انقلاب واقعاً مواضع عالمانه، حکیمانه و مقتدرانه‌ای ‏اتخاذ فرمودند. امریکایی‌ها قدرت شیطانی و  قدرت بزرگ نظامی وسیاسی هستند و می‌توانند آسیب بزنند، ‏کما این‌ که در بلایی که سر عراق آوردند، فقط سه میلیون از مردم عراق آواره و نزدیک به یک میلیون ‏نفرشان کشته و زخمی شدند. آنها تمام زیرساخت‌های عراق را نابود کرده‌اند. رهبری حضرت آقا در این‌ ‏که ایران در این جنگ افغانستان وعراق مصون ماند و آسیبی ندید، شگفت‌آور است و مدیریت و خردمندی ‏و حکمت بالایی می‌طلبید تا خطر از ایران دفع شود.

وی تصریح کرد: مدیریت و مواضع سیاسی حضرت آقا، در نحوه اداره ‏دولتمردان ما و در جنگ 33 روزه حزب‌الله لبنان و جنگ 22 روزه غزه نیز بی‌نظیر است. به نظر من ‏صهیونیست‌ها آمده بودند که حداقل تا رودخانه لیتانی پیشروی کنند و پشت رودخانه بمانند و حزب‌الله را ‏نابود کنند. در جنگ 33 روزه، مواضع جمهوری اسلامی و مواضع حضرت آقا و آنچه که حزب‌الله لبنان با ‏فداکاری و شهادت‌طلبی به دست آورد، باعث شد تا رژیم غاصب و اشغالگر قدس، برای اولین بار در طول ‏تاریخ ننگین خود، طعم شکست را بچشد، آن هم از گروهی که نظامی رسمی نیستند و لباس شخصی ‏می‌پوشند، گروهی که به نام خدا و به نام امام حسین«ع» و تحت تأثیر انقلاب اسلامی و حمایت ایران، در ‏طی 33 روز، طعم شکست را به صهیونیست‌ها چشاندند و امید را در دل همه مسلمانان، از جمله مسلمانان ‏مصر و همه اعراب منطقه زنده کردند.‏

وی اضافه کرد:‏ همچنین در طول جنگ 22 روزه غزه، حضرت آقا  دو بار موضع گرفتند و بیانیه دادند، درحالی که ‏مصری‌ها و سعودی‌ها سکوت کردند و حتی به صهیونیست‌ها گفتند تمام نیروهای حماس را در غزه از بین ‏ببرید، چون اینها از سوی ایران حمایت می‌شوند. آنها با سکوت خود، از کشتار مردم اهل سنت غزه حمایت ‏کردند. اینها که دیگر شیعه نبودند، ولی تنها ایران و رهبری ایران بود که در طی 22 روز از مردم غزه، از ‏حماس و از جهاد اسلامی دفاع کردند.‏

وی افزود:‏ خداوند متعال رهبری حکیم، شجاع و مدبر را نه‌ تنها برای ایران اسلامی که برای مسلمین جهان عنایت ‏فرموده است. اگر خصوصیات رهبران 57 کشور عضو سازمان کنفرانس اسلامی و 192 کشور مستقلی که در ‏کل جهان داریم،  مطالعه کنیم و ببینیم کشورشان را چگونه اداره می‌کنند، حوزه نفوذ منطقه‌ای و جهانی آنها ‏چقدر است و دیگر مردم جهان را چقدر تحت تأثیر قرار می‌دهند، خواهیم دید که بعد از حضرت امام، ‏خصوصیاتی که رهبر عزیزمان دارند را در هیچ ‌یک از رهبران دنیا نمی‌توان مشاهده کرد و این نیست جز ‏عنایات خداوند متعال. ‏

صفوی خاطرنشان کرد: انصافاً مردم ما هم به آقا عشق می‌ورزند و محبت آقا در دل‌ مردم ما ریشه‌دار و عمیق است. در همین ‏انتخاباتی که برای مجلس شورای اسلامی نهم انجام شد، به اعتقاد من مردم هوشمند ما به عشق رهبری ‏آمدند. هیچ‌ کس تصورش را هم نمی‌کرد بیش از 64% مردم در انتخابات شرکت کنند. البته عربده‌کشی‌های ‏دشمنان هم مردم ما را منسجم‌تر کرد و تحت لوای رهبری و ولایت، انتخابات بسیار باشکوهی برگزار شد. ‏


  • علیرضا فلاح
رئیس جمهوردرسخنانی که جنبه شوخی  با نمایندگان مجلس نهم داشت عنوان کرد:

ای کاش مجلس همین جا می ماند. اینجا همه به هم نزدیک تر صمیمی تر بودند. حالا همه رفتند زیر آن هرم بزرگ! و 200 میلیارد تومان امسال بودجه گذاشته اند برای کار عمرانی مجلس،! خدا بده برکت! 135 میلیارد هم گذاشنه اند برای دفاتر نماینده ها! نفری 450 میلیون تومان! خدا به داد همه ما برسد!

این عبارت اگر صحت داشته باشد که قطعا با علم به اینکه رئیس جمهور به عنوان مسئول اجرای بودجه است درست به نظر می آید . یعنی اینکه در سال آینده هر نماینده حدود نیم میلیارد تومان برای ساخت و تجهیز دفاترشان دریافت می کنند و 200 میلیارد هم برای کار عمرانی مجلس.

 سر جمع یعنی 335 میلیارد تومان !
 نه برای اداره مجلس و نه برای پرداخت حقوق و نه هزینه مسافرت ها !

هزینه استقرار نمایندگان !!!

و نمایندگانی چه گران ...!!

خدایا اینها قرار است جلوی اختلاس های وحشتناک و کلان را بگیرند و از حقوق مردم دفاع کنند ؟

ایام رحلت امام بزرگوار(ره) هست .

آن معمار  کبیر انقلاب در توصیه خود به نمایندگان اولین دوره مجلس شورای اسلامی فرمودند:

«امید آن است که رسیدگى به حال مستضعفین و مستمندان کشور که قسمت اعظم ملت مظلوم را در بر مى‏گیرد در رأس برنامه‏ ها قرار گیرد»
و
«مجلس خانه مردم و امید مستضعفان است»
و
 نمایندگان باید در قول  و عمل طرفدار « اسلام پابرهنگان زمین» ، « اسلام مستضعفین » ، «اسلام رنج دیدگان تاریخ » ، «اسلام سیلی خوردگان تاریخ تلخ و شرم آور محرومیت ها » باشند.

نماینده گان عزیز چه توضیحی برای این تناقض وحشتناک دارند ؟

این از مجلس !!!

این روزها در اخبار دادگاه اختلاس تاریخی و بزرگ و اختلاس بیمه و اختلاس نمی دانم چی و چی که از بس زیاد شده دیگر جایی برای به خاطر سپردن آنها در ذهن خسته مردم نمانده است ، پای نزدیکان ... و دولتی ها به میان آمده است و صحبت وزیر و چه و چه هست .

راستی این وسط ما ، یعنی مردمی که به اینها رای می دهیم ، کجای این معادله هستیم !؟


ایران - هرمزگان - روستای شمسان


  • علیرضا فلاح
عین مطلب آقای سید جواد سید پور از سایت کاشف نیوز:

سخنان روز پنج‌شنبه آقای احمدی‌نژاد در خصوص ریشه‌های گرانی و نیز راهکار ارائه شده برای کاهش قیمت‌ها از جمله عجیب‌ترین سخنانی است که تاکنون از سوی رئیس دولت ارائه شده است.

عجیب از آن جهت که از دیدگاه رئیس‌جمهور همه علل و عوامل داخلی و خارجی طی نقشه‌ای از پیش آماده شده با یکدیگر هماهنگ شده‌اند تا دولت را در مهم‌ترین برنامه اقتصادی‌اش یعنی اجرای قانون هدفمندی یارانه‌ها ناکام بگذارند و در همان حال از دید وی ناکام گذاشتن این توطئه یک راه حل بیشتر ندارد:«مردم دو ماه خرید نکنند تا این توطئه ناکام بماند!»

باید به آقای رئیس‌جمهور یاد آور شد که همین نوع نگاه و نگرش غیرعلمی و غیرکارشناسی به مسائل کشورخودش ریشه بحران‌های اقتصادی مثل گرانی، تورم و از هم گسیختگی قیمت‌ها در بازار است و تا وقتی رئیس دولت و موثرترین مقام اجرایی کشور به مشکلاتی که با راهکار علمی وتمهیدات اجرایی قابل حل است، چنین نگاهی داشته باشد، هیچ توطئه و برنامه‌ای برای به‌هم ریختن بازار نیاز نیست، بلکه پرداختن به امور کشور به ویژه مسائل اقتصادی با همین رویکرد خود می‌تواند به اولین و مهم‌ترین عامل در خارج شدن ریل اقتصاد کشور از مسیر اصلی منجرشود.

در باب اینکه ایشان می‌گوید «عده‌ای خوششان نیامد قانون یارانه‌ها درست اجرا شود و تمام تلاش خود را به کار گرفتند تا قانون یارانه‌ها ناکام بماند»،ذکر این نکته ضروری است که اتفاقا برعکس این سخنان، شواهد و قرائن بسیاری از همکاری بی‌دریغ دستگاه‌ها و سایرقوا برای پیشبرد اهداف هدفمند‌سازی در دست است.همه نهادها، شخصیتها و رسانه‌های گروهی حمایت کامل خود را از اجرایی شدن قانون یارانه‌ها به‌عمل آوردند و دقیقا به همین دلیل هم بود که دولت گردنه اول قانون یارانه‌ها را به‌خوبی طی کرد و توانست با کمترین چالش از پس پیامدهای روانی اعلام اجرای قانون یارانه‌ها برآید.اما پس از آن دولت راه خود را از مجلس و نهادهای رسمی و کارشناسان اقتصادی جدا کرد و بدون توجه به هشدارهای پی در پی درباره تبعات تورم‌زای رو‌آوردن دولت به سیاست‌های انبساط مالی و افزایش نقدینگی برای تامین یارانه نقدی،شد آنچه نباید می‌شد و در این میان هم جز خود دولت نباید دنبال مقصر دیگری گشت.

آشکار است وقتی که دولت بی‌محابا به خلق نقدینگی رو می‌آورد چنین رویکردی چه پیامدهایی دارد.همچنین اشتباهات فاحش دیگری که دولت در مسیر اجرای این قانون مرتکب شده، روشن‌تر از آن است که نیازی به ذکر آن باشد.نمونه چنین خطاهایی را می‌توان در گزارش هفته گذشته مجلس شورای اسلامی درباره تخلفات دولت در اجرای هدفمندی دید.
 با این وجود مقامات دولت و در راس آن رئیس دولت به‌جای آنکه شجاعانه به پذیرش تقصیر دولت در اجرای این قانون اعتراف کند راه فرافکنی در پیش گرفته و زمین و زمان را جز دولت مسبب ایجاد وضع موجود می‌داند. جالب‌تر آنکه آقای رئیس‌جمهور به‌جای آنکه به فکر اقدامی از سوی دولت برای مهار وضع موجود باشد از مردم می‌خواهد که دو ماهی خرید نکنند تا همه چیز حل شود!

اگر فرض بگیریم پیشنهاد رئیس‌جمهور قابل طرح هم باشد آن وقت این سوال پیش می‌آید که چرا مردم نباید دو ماه خرید کنند؟ در این دو ماه چه کار کنند؟ چگونه مایحتاج زندگی خود را تامین کنند؟ گیریم همه مردم هم لبیک گویان به رئیس‌جمهور دو ماه خرید نکنند پس از آن چی؟آیا پس از دو ماه قیمت‌ها پایین می‌آید؟اگرمصرف کنندگان دو ماه خرید نکنند تولید کنندگان چه باید بکنند؟

واقعا مایه تعجب است که رئیس دولت به مسائل اقتصادی اینگونه می‌نگرد و راهکار مهار گرانی را در مثلهایی می‌بینید که قدما برای درس عبرت از تاریخ به قلم می‌آوردند.مثلا می‌گفتند گوشت گران شده است و فلان حکیم به کنایه و خطاب به حاکم شهر می‌گفت راه آن این است که نخریم و نخوریم! مشکلات اقتصادی راه حل‌های اقتصادی دارد نه راهکارهای غیر اجرایی و غیر کارشناسی. اعمال چنین دیدگاهی برای رفع معضلات اقتصادی نه تنها مشکلی را حل نمی‌کند بلکه بر مجموعه ایرادات و بحران‌ها خواهد افزود و اقتصاد و به تبع آن معیشت مردم را درچرخه تسلسل‌ مشکلات بی‌پایان فرو خواهد برد.راه حل‌های عقلی برای پدیده‌های اقتصادی که ریشه درعلم و دانش بشری دارد، بهترین و موثرین راهکار ‌ برای عبور از بحران هاست ولی آیا واقعا دولت تمام مسیرهای عقلی و علمی را به پایان رسانده که به روش‌های غیر علمی متوسل شده است؟علم اقتصاد را باور کنید آقای رئیس!


  • علیرضا فلاح

بدون شرح !

  • علیرضا فلاح
گوسفندی در جای بلندی ایستاده بود و به گرگی ناسزا می گفت .
 گرگ به او گفت :

 تو جرئت دشنام دادن به من را نداری ، منتها جایی که ایستادی ، تو را خاطر جمع کرده است .


  • علیرضا فلاح
استاد ارجمند جناب آقای مطهری
با تمام احترامی که برای شما قایلم ، احساس می کنم در آخرین نطق خود در مجلس هشتم ، در حق فرزندان رشید امام راحل و مردم کم لطفی نمودید.
خودتان بهتر از ما می دانید که اگر این دلیر مردان نبودند ، امروز اثری از من و شما نبود.
تلاش در پاسخ دادن به انتقادات دیگران باعث می شود که بر گفته اشتباه خود اصرار ورزید.
 آدم شجاع ای مثل شما ، براحتی می تواند عذر خواهی کند!

  • علیرضا فلاح
شب خواستگاری آقا دامادها را ببین ! ببین چه مودب اند !
چه با وقار !
چه سربه زیر !
چه کم حرف !
چه مرتب !
خانواده ها و همراهان گل می گویند و گل می شنوند ، همه شوخی و مزاح می کنند اما داماد ساکت وسنگین و موقر و  خاموش گوشه ای نشسته ، و دلهره تمام وجودش را گرفته ، و هرگز خودش را همراه و همرنگ  با دیگران نمی کند.
چرا؟
 چراداماد همرنگ نمی شود ، چرا مثل دیگران راحت نیست ؟
چون پیش خود می گوید :
 آن که زیر نظر است ، یا آن  که قرار است انتخاب  شود منم ، نه دیگران .
 یادمان باشد کسی که آن بالا نشسته و به ما نظر دوخته قرار است  انتخاب کند . اگر این  حقیقت  را می دانستیم نگاه مان از دیگران  گرفته می شد و از دیگران تاثیر نمی گرفتیم  و همساز  دیگران  نمی شدیم. همیشه همان گونه بودیم که آقا داماد ها !
 مولوی ، شب خواستگاری  پسرش  گفت :
 پسرم ! همیشه چنان باش که امشب ...
چرا مثل  دونده ها نباشیم  که در دویدن  نگاهشان فقط  به پیش است  و به خط پایان  و هرگز  به همران  هیچ کاری  ندارند ، بلکه  می خواهند  همیشه  از آن  ها جلوتر  باشند .

یکی از تعلیمات  بزرگ  و البته  غیر مستقیم  نماز همین  است ، چرا می گویند نماز صبح  را بلند بخوان ،چون همه ساکت اند. نماز ظهر را آهسته بخوان ، ظهر سرو صداست  و پراز  شلوغی، یعنی خود را همرنگ با شرایط نکن !


  • علیرضا فلاح
ذالنون مصری گوید :
 روزی می رفتم  به کنار رودی رسیدم ، قصر باشکوهی دیدم به کنار آب . رفتم  و وضو گرفتم .
چون فارغ شدم ، ناگاه چشم من بربام قصر افتاد . کنیزکی دیدم در کنگره قصر ایستاده بی نهایت  صاحب جمال .
خواستم  تا او را بیازمایم ، گفتم : ای کنیزک ! از آن کیستی ؟
گفت : ای ذالنون ! چون از دورت دیدم ، پنداشتم که عارفی . پس نگاه کردم ، هیچ کدامی.
گفتم : چگونه ؟

 گفت : اگر دیوانه بودی ، وضو نمی گرفتی و اگر عالم بودی به نامحرم ننگریستی و اگر عارف بودی ، چشمت به غیر حق نیامدی . این بگفت و ناپدید شد .


  • علیرضا فلاح