فرضیه روز دوم حمله به ایران
با گزارش مغرضانه و بی اساس آمانو ، دبیر کل آژانس اتمی در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران ، عربده کشی های آمریکا آغاز شد و نوچه اش اسرائیل در منطقه شروع کرد به خط و نشان کشیدن . اینکه آیا این خط و نشان کشیدن در حد و قد و قواره رژیم از درون پوسیده اشغالگر قدس هست یا نه ، موضوع بحث مانیست ، بلکه نگاه ما به فرضیه احتمالی حمله نظامی آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران است .
تهدید نظامی جمهوری اسلامی ایران و اینکه در این سالها ، بارها و بارها سردمداران ایالات متحده آمریکا ، موجود بودن همه گزینه ها و از جمله گزینه نظامی به روی میز خودشان در مهاجه با ایران اسلامی را به رخ کشیدند ، برای ملت ما چندان تازه گی ندارد .
هر بار با عربده کشی ژنرالهای مست ازباده خیره سری امریکا در خصوص حمله نظامی به ایران ، رسانه های حامی غرب شروع به تحلیل و تفسیر این تهدیدات نمودند و عملاً بر طبل جنگ کوبیدند و عروسک کوکی آنها در منطقه شروع به ورجه وروجه و رقصیدن نمود .
هر بار رسانه ها ، قطعی بودن جنگ را گوشزد نمودند و فرستادن فلان ناو جنگی و یا آمدن بهمان ژنرال به منطقه را نشان قریب الوقوع بودن جنگ دانستند و سعی کردند با فشار روانی و ایجاد ترس و التهاب ، باج گیری نمایند ، اما هر بار با پاسخ دندان شکن مسئولین رده بالای نظام و از جمله رهبری شجاع و مدیر و مدبر این نظام مواجه شدند و دست از پا درازتر ، دُم شان را به کول گرفتند و عرصه خیالی کار زاری را که روی صفحه های کاغذ یا مانیتورهای های تصویری طراحی نموده بودند ، خالی کردند .
مدتی قبل با طراحی یک سناریو بچه گانه و تکراری و مضحک در 3 اپیزود ، باردیگر فیلمی از خیال جنگ را بر پرده بردند تا برای مدتی هم خود و هم دیگران و هم زده را سرگرم نمایند و در پس این خمیه شب بازی به اهداف خود برسند .
در اپیزود اول ، گزارشی از وضعیت حقوق بشر در ایران ارائه شد که سراسر مغرضانه و منصحک بود .
برخورد دوگانه غرب و در راس آنها آمریکا با واژه مقدس حقوق بشر بر کسی پوشیده نیست . وقتی گردن زدن ، محرومیت زن در رانندگی ، ضایع نمودن حقوق قشر عظیمی از مردم یک سرزمین به جرم شیعه بودن ، حتی یک انتخابت صوری هم در کشور برگزار نشدن ، حکومت مورثی و سلطنتی از درون و برون فاسد ، لشکرکشی به کشورهای همسایه به دفاع از حاکمان فاسد آن سرزمین و سرکوب مردم انقلابی و خواهان آزادی در کشور مثل عربستان ، نقض حقوق بشرنیست و آمریکا نه تنها رابطه صمیمانه ای با آن دارد حتی اخیراً تصمیم به احداث تاسیسات هسته ای نیز در این کشور گرفته ، آنوقت ، اعدام یک قاتل و متجاوز به عنف نقض حقوق بشر است بخاطر اینکه این حرکت در ایران انجام شده است ودهها مورد دیگر که از فرط تکرار و نخ نماشدن ، برای آدم مادر مرده هم خنده دار است !
هیاهو و جنجال رسانه ای در خصوص این گزارش ، دور از ذهن نبود تا اینکه اپیزود دوم نیز بر صفحه کاغذ نگارش و در فضایی عجیب و خنده دار اجرایی شد .
اقدام به ترور سفیر عربستان در آمریکا ، توسط یک آدم الکلی و منگ آنوقت سپاه مقدس قدس بانی این ترور قلمداد شد !
اپیزود خنده دار و مضحکی که رسانه های خودشان هم آنرا باور نکردند و از فرط خجالت ، نتوانستند زیاد در خصوص این اپیزود مانور بدهند و در این میان با خبط رسانه ای تهدید های امریکا و رژیم فاسد اشغالگر قدس در طرح ترور سردار سپاه اسلام قاسم سیلمانی و دیگر افسران ارشد سپاه حضرت صاحب (عج) را رسانه ای نمودند غافل از اینکه یک عقل سلیم و یک مخاطب ساده هم می تواند تشخیص بدهد که شما قصد ترور دارید و تبلیغ هم می کنید و اعتراف هم می کنید .
و آنوقت جمهوری اسلامی ایران که خود قربانی بزرگ ترور و ترویسم است متهم می شود به طراحی ترور ... آنهم ترور چه کسی ؟ سفیر عربستان در آمریکا !
آخر خاصیت این آقا چی بود که باید ترور شود ؟ بزرگشان قابل هیش کردن نیست چه برسد کوتوله ای مثل این آقا که حالا یک مشت وهابی جولان بدهند و در فضای خالی یک اتاق 4×3 گرد و خاک کنند و ادعای اَنَ رجلُ داشته باشند !
اپیزود سوم ، گزارش دیکته شده به آمانو در خصوص پرونده هسته ای جمهوری اسلامی ایران بود که مدتها قبل ، متن منتشر نشده آن ، نقل محافل و سوژه داغ رسانه های زنجیره ای وابسته به صهیونیست ها بود .
رجز خوانیها از خیلی وقت پیش شروع شده بود و اینکه اگر ضلع سوم این سه گانه آماده شود ، حمله نظامی به ایران صورت می گیرد ، نظریه ای بود که هر روز ، بارها و بارها از رسانه ها تکرار می شد و تبدیل به یک حکم شده بود .
اگر چه اسرائیل و حتی امریکا ، قدرت و جرئت حمله نظامی مستقیم به ایران را ندارند اما فرض را براین می گذاریم که این امر محتمل است و فرضیه حمله نظامی به ایران قابل بررسی است .
بر فرض اینکه این اتفاق بیفتد ، بعداز آن چه خواهد شد ؟
بعد از آن ، یا روز دوم این جنگ ، و هر عبارتی شبیه به این کابوس غرب و اسرائیل است و برای همین ، این فرضیه عملی نخواهد شد و امریکا خودش را در گیر یک فاجعه نخواهد کرد .
روز دوم جنگ با ایران ، قطعاً روز خطرناکی برای غرب و اسرائیل خواهد بود .
درست است آنها آغاز کننده جنگ و این بازی خواهند بود و صدمات زیادی به زیر بنای اقتصادی و نظامی ایران وارد می سازند ، اما پایان دهنده این بازی خطرناک آنها نخواهند بود و پایانش جور دیگری رقم خواهد خورد
فرضیه حمله زمینی به ایران و پیاده کردن نیروی نظامی در خاک مقدس ایران ، فرضیه ای از اساس باطل است و هرگز به ذهن آنها خطور نخواهد کرد . چرا که آنها به خوبی میدانند قطعاً ایران ، عراق یا افغانستان نیست !
این تصور که از سمت جنوب وارد ایران شوند مانند حرکتی که از جنوب بصره به سمت بغداد داشتند و عرض 16 روز به دروازه های بغداد رسیدند ،برای ایران ، ممکن نیست ...
طول مسافت ، موانع خاص و از همه مهمتر مردم غیور و نیروهای قدرتمند ایران اسلامی راه را بر هر گونه تجاوز این چنینی خواهند بست .
در سالهای قبل طرح شده بود که احتمال حمله زمینی از سمت سیستان و بلوچستان و حرکت به سمت مرکز ایران وجود دارد ، با این هدف که بیابان است و سرعت عمل بالا و چون در زمان کمی لشکر به مرکز ایران می رسد ، به لحاظ روحی و روانی تاثیر خطر ناکی خواهد داشت و اینکه نیمی از ایران فتح شده است ، مقاومت سایر نقاط را خواهد شکاند و...
این فرضیه همانطوریکه عنوان شده از اساس باطل است و آمریکا و غرب نه تنها به این گزینه نمی اندیشند، بلکه آمریکا در حال خارج کردن سربازان خود از عراق نیز می باشد . بارها عنوان شد که سربازان آمریکا مستقر در عراق و افغانستان به عنوان گروگان ایرانیان هستند و هر حمله نظامی به ایران ، باعث حمله برق آسا ، به سربازان آمریکایی در عراق و افغانستان خواهد شد و این سربازان مانند گنجشگ در جنگ بازهای شکاری ایران قرار خواهند گرفت .
موجی از نیروی انسانی از ایران وارد دو کشور یاد شده خواهند شد و آنگونه که در دفاع مقدس 8 ساله ثابت شده ، سربازان آمریکایی در این دو کشور قتل عام خواهند شد وهمه ترس آمریکا و غرب از این مورد است .
شاید یکی از دلایل خروج نیروهای آمریکا یی از عراق ، این باشد که ، اگر روزی اتفاقی افتاد ، اینها اسیر دست و پا بسته نشوند و حیثیت آمریکا مانند 13 آبان 1358 خرد نشود چرا که آنها یکبار این تجربه تلخ را داشته اند که اسیر و گروگان ایرانیها شوند . همانطوری که عنوان شد ،
فرضیه حمله زمینی به ایران و اینکه نیروهای مهاجم وارد ایران شوند ، فرضیه ای کاملاً باطل است ، سر راه نیروهای آمریکایی و غرب در راه کابل و بغداد ، نیرویی برای مقاومت نبود و مردم این دو کشور ، بی تفاوت به حرکت سربازان مهاجم نگاه می کردند .
اما آیا در ایران نیز اینگونه خواهد بود یا نه در هراستان ، به عنوان کل ایران ، لشکری انبوه از غیور مردان این مرز و بوم راه را بر متجاوز خواهند بست و آنها را زمین گیر خوهند کرد ؟
ارتش 20 میلیونی که سالها قبل آن پیر فرزانه دستور تشکیل آنرا داده بود امروز به فرماندهی مقام معظم رهبری ، یک ارتش واقعه ای و کلاسیک است که روبرو شدن با آن ، شیرازه هر سپاهی را درهم خواهد شکست .
می ماند فرضیه حمله به تاسیسات هسته ای ایران و سایر مراکز نظامی و اقتصادی ، که این فرضیه روز اول حمله است .
در روز دوم چه خواهد شد !؟
قطعاً ایران کشوری دست و پا بسته نیست . اینکه سکوت بکند و آنها هرکاری دلشان بخواهد بکنند . ایران لیبی نیست که با یکی دو تهدید توخالی ، تجهیزات نظامی آنها بار کشتی شود و به آمریکا فرستاده شود .
ایران عراق نیست که اجازه دهد اسرائیل تاسیسات هسته ای آنرا بمباران کند و دولتمردان آنه در سکوت ، توی دلشان به اینان فحش بدهند.
به قول رهبر فرزانه انقلاب ، پاسخ هر گونه حمله و حتی تهدید ، سیلی های سخت و جانکاه خواهد بود .
بی تردید ، اسرائیل و مرکز هسته ای آن دیامونا ، در همان دقایق اول موشک باران خواهد شد و کار به روز دوم حمله نخواهد کشید . صدها موشک دور بود به سمت اسرائیل شلیک خواهد شد . و بلافاصله حزب الله لبنان، قلب تل آویو را هدف خواهد گرفت و رزمنده گان جان برکف حزب الله وارد خاک اسرائیل خواهند شد .
بعداز آن دیگر برای ایران مهم نخواهد بود که پایگاه های نظامی آمریکا در خاک کشور های دیگر باشد یا نباشد . اینکه این پایگاها در کشور های عربی حاشیه خلیج فارس یا در کشورهای هم مرز شمال ایران باشد یا نباشد ، مهم آن است که این پایگاههای جزیی از خاک آمریکا و مهاجم علیه ایران محسوب می شود و حمله به آنها کاملاً مجاز است . آنوقت باید تماشا کرد که آیا این پایگاه ها می توانند در مقابل بارانی از موشک های دوربرد و سنگین و سپس حمله از طریق نیروهای هوایی و دریایی و سپس سیلی از نیروی نظامی و مردمی دوام خو اهد آورد یا نه !؟
اگر قرار باشد غرب و در راس آنها آمریکا ، زیر بناهای اقتصادی ایران عزیز را مورد حمله قرار دهد و ویران سازد ، برای ایران دشوار نخواهد بود که تنگه هرمز را میدان اصلی جنگ قرار دهد ،و بایستن این آبراه ، تمامی چاههای نفت منطقه را به آتش بکشاند و آنوقت به صورت غیر مستقیم اما بنیادی ، زیر بناهای اقتصادی آمریکا و غرب را ویران سازد .
روز دوم حمله به ایران ، آغاز یک جنگ تمام عیار به وسعت خاورمیانه خواهد بود و این می تواند سر آغاز جنگ جهانی سوم باشد ...
نه برای ما و نه برای غرب و آمریکا ، فرضیه روزهای بعداز دوم مطرح نیست چرا که بقول فرماندهان ارشد سپاه به ازای ترور و کشتن یک نفر ازما ، 10 نفر از آنها در هر منقطه ای از جهان کشته خواهند شد و دیگر روزهای بعداز روز دوم ، دامنه جنگ به همه جا کشیده خواهد شد .
...
همه اینها فرضیه است و همانطوریکه عنوان شد ، اسرائیل در حد و حدودی نیست که بتواند به ایران حمله کند و این هیاهو و ورجه و ورجه بیشتر به پارس سگی ترسیده می ماند که زحمت به گلوی نخراشیده و خود می دهد، و اما سران آمریکا احتمالاً عاقلتر از آن هستند که چنین حماقتی بکنند و با دست خود ، زمان نابودی خود ر ا کوتاه سازند چرا که دیر یا زود از درون پوسیده و نابود خواهند شد . آنگونه که امپراطوری شوروی از درون ترکید و نابود شد .
اگر اسرائیل و آمریکا می توانستند ، درهمان نبرد 22 روزه با حزب الله لبنان که مقیاس و نمونه کوچکی از ایران اسلامی هست ، پیروز از میدان بیرون می آمدند نه آنکه زمینگیر شوند و تا سالهای سال جرئت حمله نداشته باشند .
زمانی که قائله سوریه بوجود آمد ، آمریکا و غرب ، حمله به لیبی را آغاز کردند و تصمیم بر این بود -و واحتمال هست- که به سوریه هم حمله نمایند اما هشدار ایران به غرب و اینکه سوریه و حزب الله لبنان خط قرمز ماست ، باعث عقیم ماندن این نقشه و توطئه شده است .
چگونه غرب و اسرائیل که جرئت ندارند به لبنان و سوریه را که هم مرز با اسرائیل است و بواسطه شورش هایی که در سوریه وجود دارد بهانه سر راست تری در دست دارند حمله نمایند . آنوقت در یک مقیاس بزرگتر و وسیع تر ، قادر خواهند بود خود را با ایران اسلامی و بزرگ روبرو سازند !؟
اگر چه اختلافات داخلی و سهل انگاری بعضی از مسئولین و متاسفانه اختلاس اخیر و خیلی از مسائل ریز و درشت اینچنینی باعث طمع آنها شده است ، اما با همه این اوصاف ، ایران و مردم آن ، بیدی نیستند که با این بادهای تهی بترسند ...
اما در آخر، سوال اینجاست که پس هدف از اینهمه هیاهو و تهدیدهای لفظی و جنگ روانی چیست ؟ و آنگونه که در ابتدای نوشته اشاره شد پشت این هیاهو ، امریکا به دنبال چه هدفی است !؟
به اعتقاد نگارنده ، بی شک اولین هدف ، کج نمودن مسیر بیداری اسلامی در منطقه یا بقول خودشان بهار عربی است !
سقوط دومینو گونه هم پیمانان غرب و اسرائیل ، تونس و مصر و لیبی و شکل گیری نهضت اسلامی و پیروزی حزب اسلام گرا در تونس و احتمال تشکیل حکومت اسلامی در مصر و سپس لیبی ، باعث شده که آمریکا و غرب به این باور برسند که قبل از اینکه در کشورهای دیگری مانند یمن و بحرین و عربستان و... حکومت های دست نشانده شان ساقط شود و حکومت های اسلامی جایگزین آن شود و به فرموده مقام معظم رهبری ، قدرت بزرگ اسلامی با هم پیمانی این کشورها با ایران اسلامی شکل گیرد ، بهتر است قبله سیاسی کشورهای اسلامی ، ایران ، نابود شود و ایران اسلامی در یک فشاربزرگ و تهدید از پای دربیاید و عقب نشینی نمایند و این درس عبرتی شود برای کشورهای دیگر که نخواهند حکومت مقتدر اسلامی مانند ایران داشته باشند...
هر حکومتی در مصر و لیبی و تونس سر کار بیاید ، اگر در جبهه هم پیمانان ایران اسلامی و مقاومت اسلامی قرار نگیرد ، قطعاً مانند گذشته با ایران زاویه نخواهد داشت و این بزرگتر ین ضربه برای آمریکا و اسرائل خواهد بود .
قطعاً سقوط دولت عربستان ، یمن و دیگر کشورهای منطقه و روی کار آمدن هر حکومتی به غیر از حکومت فعلی آنها به نفع ایران و ضرر اسرائیل و آمریکا خواهد بود و تهدید ایران و وادار کردن به عقب نشینی ایران و سپس با خیال راحت سروقت سوریه و حزب الله لبنان رفتن هدف اصلی آمریکا و هم پیمان او در منطقه اسرائیل خواهد بود .
دومین هدف ، سرپوش گذاشتن و به انحراف کشیدن جنبش وال استریت در آمریکا هست که دامنه این جنبش به اروپا نیز کشیده شده است و اگر به درستی مهار نشود ، دیر یا زود ، بنیان غرب را ویران خواهد ساخت.
به هر حال یک جنگ دیگر ، یا در آستانه جنگ جدید قرار گفتن باعث می شود که در آمریکا ،شرایط به نوعی تعغیر کند و جنبش مردمی خاموش شود و یا به انحراف کشیده شود .
زمان جنگ ، دیگر زمان اندیشیدن به بعضی از مسائل داخلی و شورش و اعتصاب نیست و آمریکا از این قاعده مستثنی نخواهد بود .
هدف سوم ، بحران اقتصادی هست که گریبانگیر آمریکا و غرب شده است که بوجود آوردن شبح جنگ در خاورمیانه باعث فروش تسلیحات به این کشورها خواهد شد و کمپانیها و شرکتهای اسلحه سازی ورشکسته غربی از نو رونق خواهند گرفت .
و هدف چهارم که مهترین هدف دولت باراک اوباما می تواند باشد بحث انتخابات ریاست جمهوری دوره بعدی هست که از اکنون ، ستاره کم فروغ باراک اوباما روبه افول است و اینکه او این بازی را بسادگی خواهد باخت ، خیلی زیاد است .
شاید ایجاد یک جنگ جدید روانی و کشور را در آستانه جنگ و شرایط ویژه نگه داشتن ، برگ برنده باراک اوباما باشد .
به هر حال پشت سناریو تهدید حمله نظامی به ایران اهداف دیگری هم هست و آنگونه که اشاره شدفرضیه جنگ با ایران محقق نخواهد شد چرا که روز دوم حمله نظامی به ایران روز وحشتناکی برای غرب و آمریکا خواهد بود و این چیزی نیست که آنها ندانند ...
بازتاب : بصیر آنلاین/ رزمندهگان شمال/سایت مازندرانیها/
کد مطلب: 155
- ۲ نظر
- ۲۳ آبان ۹۰ ، ۱۱:۲۷
- ۷۷۵ نمایش