پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۱۸ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است



حوا گفت :
صدایی می آید . صدای ناله کودکی را می شنوم آدم ! اینجا جز من و تو کسی نیست ، این چه نوای حزن آلودی است که می شنوم ؟
آدم گفت : این ناله طفلی 3 ساله است.
حوا پرسید : چه می خواهد !؟
آدم گفت : پدر ! پدرش را سر بریرند و این طفل در  خرا به ، بهانه پدر را می گیرد .
بغض بیخ گلوی حوا گیر کرد . سپس ناله ای دیگر شنید . به دقت  گوش سپرد . ناله زنی به گوش می رسید که به سینه می زد و مویه می کرد
حوا متحیر انه ؛ پرسید: آدم ! این صدای کیست !؟
آدم گفت : این صدا ، مویه زنی ست که فرزندش را سر بریرند !
 بغض حوا  در گلو شکست . 
گفت: آدم ! این چه مصیبتی است که هم طفل  می گرید و هم مادر ، و این مرد کیست !؟
آدم گفت : نامش حسین است .
حوا دلش لرزید و به تلخی گریه کرد .
آدم گفت : من نیز بار اول که نام حسین را شنیدم ، بی اختیار گریه کردم و خداوند سخن حسین را با من گفت .
 بیا با تو بگویم .
حوا نشست و آدم گفت و حوا گریه کرد . /
309

پ.ن :
مطلب " آدم گفت و حوا گریه کرد "  بازتاب خوبی در سایت ها و وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی داشت. خدا را شکر.
در این میان ، می ماند رفتار غیر حرفه ای و خلاف اخلاق رسانه ای سایت محترم  شمال نیوز  که این مطلب را در میان کامنت های خواننده گانش پای یک خبر ، منتشر کرده است !
جالب اینجاست که این مطلب هیچ سنخیتی با خبر مندرج در آن سایت ندارد . آقای رمدانی ، مدیرمحترم  سایت شمال نیوز را از نزدیک می شناسم و از نگاه ارزشی و مذهبی این بزرگوار آگاهم و به استناد همین آگاهی ، متعجبم !

بازتاب : عمارنامه / شمال نیوز / شبکه گسترده / ویستا / سایت رنج / افسران جنگ نرم / ندا آنلاین / شبکه سنگریها / عاشقان ثارالله
  • علیرضا فلاح

توی یکی از خیابان های آمل ، این پوستر که چسبیده به تیر چراغ برق بود ، نظرم را به خود جلب کرد.
بلافاصله ازش عکس گرفتم و بعد لحظاتی چند به فکر فرو رفتم و جملات مندرج در پوستر را توی ذهنم مرور کردم ...
اساتید سینما و تلوزیون !!!
به عکس ها ی این اساتید ، خیره شدم .
ماندم که بگویم ، بنده گان خدا ، اوسیوند و رضایی و فلاح و ولد بیگی ، یا بیچاره اساتید سینما و تلوزیون !!!
ییچاره تر جوانان بی کار و صدالبته مشتاق هنر و سینمای این شهر !
یاد خودم توی سال 1371 افتادم که جذب یکی از این آموزشگاه ها شدم و مسیر زندگیم عوض شد .
البته ، خدایی آن زمان ،" صداقت " بیشتر بود .
توی آن اطلاعیه در آن زمان ، فقط اسم آقای " اسماعیل پر قوه  " به عنوان مدرس نوشته شده بود . خیلی ساده و بی ادعا و فقط به عنوان مدرس .
اگر چه ایشان هیچ ادعایی نداشت و ندارد ، اما اگر نه همه ، لااقل نیمی از مردم آمل جناب ایشان را به هنرمندی می شناسند.
/ 308

  • علیرضا فلاح

  خدا ، هر دوی شما را برای ما نگه دارد که حجت دین او در زمین هستید . / 307

  • علیرضا فلاح
در شهریورماه امسال ، دو خبر زیر ، تیتر اول بسیاری از سایت ها و روزنامه های کشور بود.

پور محمدی (وزیر اسبق کشور و رئیس سازمان بازرسی کل کشور):

 پرونده تخلفات رحیمی (معاون اول رئیس جمهور) در سازمان بازرسی تشکیل شده است!

 رحیمی (معاون اول رئیس جمهور):

 پورمحمدی ۲۱ میلیارد تومان پول به صورت غیرقانونی از وزارت کشور خارج کرد. و هنوز پس نداده است!

گزینه های زیر ، محتمل است،

۱- موشک جواب موشک

۲- خوش به حال ما مردم که مسئولین ما این قدر صریح، صمیمی و ضد فسادند!

۳- و البته چشممان آب نمی‌خورد که این ادعاها منجر به کشف حقیقت و تنبیه متخلف شود!  / 306

  • علیرضا فلاح
خیلی دوست ندارم به کامنت هایی که برایم می گذارند و نظرات در خصوص مطالبم ، جواب بدهم.
به هر حال حق طبیعی خواننده گان است که نظرات خود را بگویند ، آنگونه که این حق را برای خودم قایل هستم!
اگر چه گاهی کامنت های ناجوری هم دریافت می کنم که بیشتر فحش هست تا اظهار نظر!
بخصوص مطالبی که از من در سایت های کشوری مثل سایت الف منتشر شد ، با ده ها توهین و ناسزا به عنوان " نظر خواننده گان " مواجه شدم و اخیرا هم توی بعضی از سایت های استانی بابت آخرین مطلبم ( اینجا ) ، مورد تفقد جانانه قرار گرفتم و البته ضارب که در گذشته کارمند من بوده ، شناسایی شد و در مقابل این پرسش من ، که پسر جان ، من جز خدمت ، چه بدی در حق تو کردم؟ که با سکوت دردمندانه و شرمسارانه او مواجه شدم !
اما اخیرا یک خواننده محترم ، ذیل مطلب ، " عکس معروف احمدی نژاد " ( اینجا ) کامنتی برایم گذاشت محترمانه ، که ضمن تشکر ازین عزیز ، هر چه سعی کردم ، نتوانستم از اشاره به آن صرف نظر کنم !
دوست عزیزم نوشتند:

ببخشیدا ، ولی فکر کنم شما اساسی با آقای احمدی نژاد مشکل دارید .
آخه مگه این آقای احمدی نژاد چه بدی درحق شما کرده ؟ جای شما رو که تنگ نکرده!
واقعا شما اولین کسی هستید که می بینم انقدر با ایشون مشکل دارید و ازشون بد میگید. آخه من هیچ کس رو ندیدم که انقدر با آقای احمدی نژاد مشکل داشته باشه . هرچی باشه ایشون رئیس جمهور کشور ماست. اگه ما درباره ی ایشون اینطور حرف بزنیم بقیه چه فکری میکنن ؟ مطمئن باشید که دشمنان ما از همین حرف های ما سوء استفاده میکنن.  پیشنهاد میکنم قبل از اینکه در دنیای مجازی به قول خودتون با ایشون شوخی کنید یه کمی هم فکر کنید .

احتمالا اشاره ایشان ، غیر از مطلب " عکس معروف احمدی نژاد " ، به مطلب " شوخی یک رعیت زاده با احمدی نژاد" ( اینجا )  هم بوده.
ضمن احترام به نظر ایشان ، باید خدمتشان عرض کنم ، دوست عزیز ، بنده در جایگاهی نیستم که بزرگی مثل  رئیس جمهور جای مرا تنگ نمایند. جمله " واقعا شما اولین کسی هستید که می بینم انقدر با ایشون مشکل دارید و ازشون بد میگید " بیشتر شبیه غلو در مورد این حقیر است تا واقعیت . و جمله "  آخه من هیچ کس رو ندیدم که انقدر با آقای احمدی نژاد مشکل داشته باشه " به سختی مرا متحیر ساخته و بهت زده ...
دوست عزیز ، مرا نترسانید ! یهو باورم می شود خبری هست !!!
باور بفرمایید این رعیت زاده ، چنین نیست که شما می پندارید . من یک شهروند عادی هستم که بیشتر برای دل خود می نویسم و لاغیر...
من در دفاع ازرئیس جمهورمحترم هم مطلب نوشتم . ( اینجا )
پست قبلی وبلاگ من هم در ستایش رفتار خداپسندانه و مردم محروم پسندانه ایشان بوده .( اینجا )
کار و سخن خوب ، تقدیر دارد و سخن و حرکت ناصواب ، انتقاد.
فکر کنم کافی باشد . باقی بقایتان. / 305

  • علیرضا فلاح
هفته گذشته برخی رسانه‌های وابسته به دولت در پی برگزاری جشن تولد برای رئیس جمهور بودند. این رسانه‌ها ، پیامک‌هایی را نیز در سطح گسترده برای مردم ارسال کردند که البته با واکنش‌هایی مواجه شد.

حالا اخیرا برخی رسانه‌ها خبر دادند که دکتر احمدی نژاد با برگزارکنندگان جشن تولد خود به شدت برخورد کرده و گفته است:
" حتی اگر یک ریال هم از بیت المال صرف این مراسم شده باید برگردانده شود. جلوی این بی عقلی ها باید گرفته شود. این گونه کارها نباید در نظام اسلامی باب شود."

احسن به رئیس جمهورانقلابی و مردم دار.

مردم این کارها را از شما می خواهند آقای احمدی نژاد ! / 304

  • علیرضا فلاح
امروز کسی جانشین پیامبر مهربانی می شود که نه مردم آن روز ، بلکه مردم همه ادوار تاریخ به عدالت و مهرورزی او نیاز دارند و خدا می داند که جز ذات احدی اش ، عادل تر و مهربانتر از اونیامده است و نمی آید.
نمونه برخورد آن انسان کامل با یک انسان دیگر که دست بر قضا ، قاتل او ، واکنون در بند اوست ،
 حضرت به فرزندانش فرمود:
 حسن جان! حسین جان! من نگرانم که وقتى ابن‏ ملجم را با یک ضربت بکشید، مردم عصبانى شمشیر، خنجر، چاقو و چوب بردارند و بر سر جنازه بریزند، لبش را ببرند؛ دماغش را ببرند؛ زبانش را ببرند؛ گوشش را ببرند؛ چشمش را در بیاورند. حسن جان! حسین جان! من از جدتان پیغمبر، خودم شنیدم که تکه و پاره کردن بدن میت، هر چند سگ هار باشد، در دین جایز نیست. تا ابن‏ ملجم مرد، او را دفن کنید. / 303

  • علیرضا فلاح
اسفند سال 1389 توی وبلاگم  مطلبی نوشتم با عنوان بهارنو ( اینجا ) در خصوص یک عکس که توی فضای مجازی ، بازتاب گسترده ای داشت .
دوسه روز قبل توی وب گردی و گشت و گذار توی اینترنت به مطلب عجیبی برخوردم و با دیدن عکس ضمیمه آن ، حیرتم مضاعف شد .
عنوان مطلب این بود:

عکسی که باعث خودکشی عکاسش شد.

لبخند زدن در هنگام عکس گرفتن یکی از مشترک ترین عکس العمل های انسان ها در سرتاسر دنیاست، اما عکس های خبری و هنری گاه اشک را در چشمان آدمی می زایند. به این عکس خوب نگاه کنید:

کوین کارتر عکاس ۳۳ ساله استرالیایی برای عکسبرداری و تهیه خبر از شورش در سودان قحطی زده راهی آن کشور شد. هر ساعت ۲۰ نفر از گرسنگی می مُردند. کارتر، خسته از مشاهده جماعتی که از بی غذایی تلف می شدند به بوته زاری پناه برد. در آنجا دخترک نحیفی را دید که تلاش می کرد خود را به یکی از مراکز توزیع غذا برساند. در حالی که سعی داشت از او عکس بگیرد، لاشخوری در نزدیکی او به زمین نشست. کارتر ضمن اینکه نمی خواست پرنده فرار کند کادر بندی را شروع کرد. به گفته خودش ۲۰ دقیقه انتظار کشید شاید کرکس بالهایش را باز کند. اما این اتفاق روی نداد. کارتر پس از اینکه از صحنه عکس گرفت پرنده را فراری داد. عکاس پس از این واقعه دچار آشفتگی عصبی و روحی شدیدی شد. روزنامه نیویورک تایمز عکس کارتر را خرید و آن را در شماره ۳۶ مارس ۱۹۹۳ چاپ کرد. او به خاطر این عکس برنده جایزه پولیتزر( معتبرترین جایزه عکاسی دنیا) شد، اما چنان دچار تنش های روانی شده بود که سه ماه بعد دست به خودکشی زد.. / 303

  • علیرضا فلاح


گفت برخیز که از یار سفیر آمده است‏
به چراغانى صحراى غدیر آمده است

موج یک حادثه در جان غدیر است امروز
و على چهره تابان غدیر است امروز

بیعت شیشه ‏اى و آهن پیمان شکنى‏
داد از بیعت آبستن پیمان شکنى !

پس از آن بیعت پر شور على تنها ماند
و وصایاى نبى در دل صحرا جا ماند

موج آن حادثه در جان غدیر است هنوز
و على چهره تابان غدیر است هنوز

  ناصر شعار ابوذرى  / 302

  • علیرضا فلاح
 آقای دکتر حسن عباسی، یواش یواش دارد به اظهار نظر کردن های عجیب شهره می شود.
ایشان ، اخیرا گفتند:

 ایران قدرت تولید نزم افزار برای جهان دارد و می تواند در سال 2050 با تولید نرم افزار جهان را اداره کند. سیستم عامل مارکسیست و لیبرالیست در حال نابودی است و ما در 25 سال آینده می توانیم سیستم عامل ارائه بدهیم و ابر قدرت جهان شویم و برای  آینده نظام  جهان ایدئولوژی اسلامی ارائه دهیم و مدیریتی که ایران ارائه می دهد در 25 سال آینده جهان از آن تبعیت می کند.

در اینکه چنین چیزی امکان دارد یا ندارد ، قبول یا ردش در حیطه دانش و فهم من نیست . اما یک نکته برایم خیلی عجیب است و آن اینکه ، ایشان و آقای احمدی نژاد و خیلی از هم فکران این گروه ، خیلی روی مدیریت جهان تمرکز کرده اند و مانور می دهند.
آیا این عزیزان برای یک لحظه وفقط به اندازه یک ذره احساس نمی کنند که ما در بخش مهمی از مدیریت مملکت خود هم مانده ایم تا جایی که خیلی از مدیران و وزرای همین دولت و عده ای از دلسوزان نظام پیشنهاد مدیریت مملکت به صورت شورایی را داده اند!
حالا گیرم که این نیست و آن هم می شود انشا الله ، ولی حالا توی این شرایط چه اصراری هست که از این حرفها بزنیم و اصرار بر مدیریت جهان داشته باشیم و ...
به خدا نامردا برای ما جوک درست می کنند! / 301

  • علیرضا فلاح