پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۱۸ مطلب در آبان ۱۳۹۱ ثبت شده است

گفتگویی از سعید حدادیان ، شاعر و ذاکر اهل بیت ، در فضای مجازی منتشر شده که حاوی نکات جالبی است. از جمله اینکه :

به زودی درباره انحراف برخی آقایان به صورت مستدل صحبت خواهم کرد.

یا درباره نقل قولی هم که از وی در روز عرفه رسانه ای شده است، اظهار داشت:

من آن جمله را با لحن و نگاهی صمیمانه خطاب به رئیس جمهور بیان کردم.

حدادیان در مراسم روز «عرفه» خطاب به احمدی‌نژاد گفته بود:

«شما که اینقدر اصرار داری زندان اوین بروی، صبر کن دادگاه ما تمام شود با هم برویم.» / 300

  • علیرضا فلاح

غم تاتاری

۰۹
آبان


تو می رسی و غمی پنهان همیشه پشت سرت جاری

همیشه طرح قدم هایت شبیه روز عزاداری

تو می نشینی و بین ما نشسته پیکر مغمومی

غریب وخسته و خاک آلود؛ به فکر چاره ناچاری

شبیه جنگل انبوهی که گر گرفته از اندوهِ -

هجوم لشکر چنگیزی... گواهت این غم تاتاری

بیا و گریه نکن در خود که شانه های زمین خیسند

مرا تحمل باران نیست؛ تو را شهامت خودداری / 299

  • علیرضا فلاح

«آلوارو مونرو» ماتادور معروف اسپانیایى ، پس از آنکه فهمید این حیوان قصد جنگ و حمله به او را ندارد، افتاد و گریست . / 298

  • علیرضا فلاح

گاهی یک عکس بیش از هر مقاله و سخنرانی و خطابه‌ای می‌تواند تاثیرگذار باشد، ابتدا نگاهی به این آمار بیندازید:
- روزانه 50 میلیون کیلو زباله خانگی توسط شهروندان ایرانی تولید می‌شود.
- تنها 5 درصد از زباله‌های کشور که غیر زباله‌های صنعتی و کشاورزی است، بازیافت می‌شود.
- هر ایرانی روزانه 700 گرم زباله تولید می‌کند.
- هم اکنون روزانه در ایران به اندازه هزار ساختمان 5 طبقه به مساحت 500 متر زباله انباشت می‌شود.
- …..
با همه پیشرفت‌های مادی و افزایش اطلاعات و آگاهی عمومی هنوز بسیاری از مردم زباله هایشان را از شیشه ماشین به بیرون پرت می‌کنند، هنوز به جای قرار دادن زباله در سطل‌های مخصوص که چند متر آنطرف‌تر است ترجیح می‌دهیم آنها را پای اولین تیر چراغ برقی که می‌بینیم رها کنیم، هنوز در اعیاد مذهبی خیابان‌ها را با انبوهی از لیوان‌های یکبار مصرفی که شربت آن را نوشیده‌ایم آلوده می‌کنیم، هنوز کانال‌های آب را با سطل زباله اشتباه می‌گیریم …
اگر برای محیط زیست ارزش قائل نمی‌شویم، اگر دل مان برای زیبایی شهرمان نمی‌سوزد، اگر شهرمان را خانه مان نمی‌دانیم، اگر احساس تعهدی به محیطی که در آن زندگی می‌کنیم نداریم، دستکم به احترام رفتگری که سجاده را در خیابان پهن می‌کند زباله‌ها را در کوچه و خیابان رها نکنیم، کمک کنیم او برای برداشتن بطری خالی نوشابه "ما"، پوست میوه‌ای که "ما" خوده ایم، جلد پفک و چیپسی که "ما" آن را خالی کرده ایم، دستمال کاغذی که "ما" آن را مصرف کرده‌ایم کمرش مدام خم نشود…. 

سالها قبل دو فیلم مستند  به نام  "دستهای خسته شهر " و  "یک شغل " در خصوص این عزیزان ساختم که در تلوزیون مرکز مازندران و بعضی از شبکه های سراسری ، هم پخش شدند . / 297

  • علیرضا فلاح
 مطلبی که می خوانید به قلم آقای حسن احمدی فرد که در سایت الف به تاریخ شنبه ۱۵ مهر ۱۳۹۱  منتشر شد و من اینجا ، باز نشر می دهم :  

نام «محمود احمدی نژاد» بیشتر از آن که نام یک شخص در جایگاه عالی ریاست جمهوری باشد، نام یک فرصت تاریخی است که ۷ سال قبل، پیش روی مردم و نظام مقدس اسلامی قرار گرفت؛ فرصتی بی نظیر از همدلی و وحدت، و رشد و توسعه.

دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد، نقطه پایانی بر یک دوره طولانی کشمش های بی حاصل مردان سیاسی و اضطراب و دلنگرانی مردم بود. او که با رأی قاطع بیست و چند میلیونی مردم به ساختمان ریاست جمهوری راه پیدا کرد، توانست با زنده کردن شعارهای گرد و غبار گرفته انقلاب اسلامی، موجی از آرمان خواهی و شور و شعف انقلابی را به جامعه تزریق کند. پرکاری، ساده زیستی، دوری از وابستگی های سیاسی، توجه به عمران و آبادی و همه و همه مردم را امیدوار کرده بود که بعد از سالهای پر تنش اصلاحات، روی آرامش را در کشور ببیند و ببینند که چرخ های اقتصاد و توسعه، بی هیچ حاشیه ای، بار دیگر در حال چرخیدن است.

سالهای اصلاحات، سالهای تشتت در عرصه حاکمیت نیز بود. در عمده آن سالها مجلس با دولت، دولت با حاکمیت و حاکمیت با مدیرانش اختلاف عقیده داشت و اگر چهار سال مجلس ششم با دولت های هفتم و هشتم همراهی کرد، باز این دولت و مجلس بودند که سر ناسازگاری با حاکمیت داشتند. ۸ سال ژست اپوزوسیون گرفتن از سوی بخش بزرگی از حاکمیت، مردم را دلزده و رنجور کرده بود. احمدی نژاد بر این بستر خستگی و فترت، توانست با شعارهای نوستالوژیک انقلابی، توجه توده مردم را به خود جلب کند و حتی از چهره های کهنه کاری مثل «هاشمی رفسنجانی» هم پیش بیفتد. مردم از سیاسی کاری خسته بودند. «توسعه سیاسی» جز جنگ و کشمکش، ارمغانی برای کشور نیاورده بود. فضای عمومی جامعه کسی را می طلبید که بی خیال دعواهای سیاسی، به عمران و آبادی بپردازد و احمدی نژاد گفت که همان آدم است.

در این میان مدال پر افتخار حمایت های بی دریغ عالی ترین سطوح حاکمیت هم بر سینه احمدی نژاد نشست تا آن فرصت تاریخی بی نظیر را کامل کرده باشد. فرصتی برای آن که ایران انقلابی با همان شعارهای دوست داشتنی، دوباره به ریل تحرک و توسعه، و قدرت و اقتدار بازگردد.

حالا ۷ سال از آن شروع توفانی گذشته است و ما- همه آنهایی که چشم امید به این فرصت تاریخی داشتند- ناچاریم با حسرت و خون دل به این سالها نگاه کنیم. «خود رأیی» های [...] احمدی نژاد در کنار «قانون گریزی» های مفرط، «مصلح کل پنداری» های بی دلیل و «حاشیه سازی» های آزارنده، این فرصت تاریخی را روز به روز هدر داد تا همه دلسوزان، خار در چشم و استخوان در گلو، شاهد از دست رفتن سرمایه ای باشند که با خون دل خوری های فراوان یک ملت، گرد آمده بود. آیا مردم مستحق این تاوان بودند؟

بخش عمده این فرصت البته در انتخابات ۸۸ از دست رفت. آنجایی که ۳ کاندیدا اگر عزم شان را جزم کرده بودند تا ۴ سال دولت نهم را نقد کنند، رئیس دولت نهم تصمیم گرفته بود چوب به حراج به همه تاریخ انقلاب اسلامی و همه مردان انقلاب اسلامی و همه سرمایه های انقلاب اسلامی بزند. مگر نتیجه مناظره ها غیر از این شد؟ آنهایی که در آن استودیوی شیک رو به روی هم نشستند و در مقابل چشم های خونبار مردم، حتی به زن و فرزند یکدیگر هم رحم نکردند، همه شان آدم های این نظام بودند، بخشی از حافظه تاریخی نظام بودند و البته سرمایه نظام بودند.

امروز گرد و غبارها نشسته است و هیجان ها فروکش کرده است و بهتر از هر زمان دیگری می شود، سهم هرکدام از آن ۴ نفر را در اتفاقات تأسف بار پس از آن تعیین کرد.

دولت احمدی نژاد به مدد همان مولف هایی که عرض شد [...] می توانست نام خود را به عنوان دولتی که پروژه های کلان نظام را اجرایی کرده، در تاریخ ماندگار کند. طرح «هدفمندی یارانه ها» بزرگترین فعالیتی بود که دولت احمدی نژاد آن را کلید زد اما باز هم نشد آن چه که باید می شد. داد و فریاد های مجلس را که یادتان هست، وقتی ملتمسانه از دولت می خواست تا شیب هدفمندی را کُند نماید، اما دولت آن دلسوزی ها را نخواست که ببیند. جار و جنجال همه منتقدان برای وادار کردن دولت به پیروی بی چون و چرا از قانون هدفمندی هم باز از سوی دولت شنیده نشد. نخستین پس لرزه های آن بی انضباطی ها و تک روی ها را بلافاصله بعد از آغاز طرح دیدیم، پس لرزه هایی که آوار مصیبت را بر سر همان مردمی ریخت که قرار بود با طرح هدفمندی، زندگی و معیشت شان بهتر بشود.

امروز اقتصاد ایران را ببینید؟ آیا همین اتفاقات افسارگسیخته که یکی پس از دیگری از گرد راه می رسد و شتر هراسان اقتصاد را به سویی رم می دهد، ماه ها پیش توسط انبوه دلسوزان پیش بینی نشده بود؟ چرا دولت به آن خیرخواهی ها بی توجه بود و هست؟ خدا نکند ذره ای از این زمزمه ها که این روزها از گوشه و کنار به گوش می رسد و می گوید که بخشی از این اتفاقات عمدی و حساب شده است، درست باشد که در آن صورت واویلا.

آن چه امروز در آخرین ماه های عمر دولت دهم باقی مانده خاطرات تلخی است که شیرینی یک اتفاق خوشایند را از ما مردم دریغ کرد، اتفاقی که حق مان بود و خودمان شکل داده بودیمش. ۱۰ ماه زمانی چندانی برای جبران ۷ سال نیست اما به هر حال به قول اهالی سینما این فیلم هنوز هم می تواندhappy end باشد تا شاید کمی از تلخی تراژیک آن کاسته شود. / 296

  • علیرضا فلاح
دارم یک مستند از زندگی این جوان ، آقا نور علی ، می سازم .
زندگیش را با این سه چرخه پیش می برد ... / 295

  • علیرضا فلاح
امروز روز عرفه بود و فردا روز عید قربان است و چند روز دیگر ، روز عاشورا.
عرفه ، قربان وعاشورا ، سه کلمه ساده نیستند. تمامی یک مکتب مترقی و مذهب کامل هستند. شیعه.
نمی دانم چرا هر عید قربان ، بیش از همه به یاد کربلا و عاشورا می افتم !
دو سال قبل ، توی همین وب نوشت ، مطلبی نوشتم به نام "عید قربان ، سربریدن دل" و در آنجا نیز به کربلا و عاشورا ، اشاره داشتم.
فکر می کنم آن مطلب به اندازه کافی گویای حس درونی و دیدگاه من در این خصوص باشد. / 294

  • علیرضا فلاح
زائران محب اهل بیت (ع) در حرم امن الهی امروز حضورشان در خانه‌ی خدا را به‌مناسبت فرا رسیدن «یوم الترویه» و سالروز عزیمت اباعبدالله (ع) از مکه به سمت کربلا، با ذکر «حسین (ع)» عطرآگین کردند.
 بنا بر روایات تاریخی، در سال 61 هجری قمری و نیم قرن پس از غروب خورشید نبوت، امام سوم شیعیان که برای احیای دین جدش رسول‌الله (ص) بپاخاسته بود، در روز هشتم ذی‌الحجه مکه را به مقصد عراق ترک کرد.
روایت است که ایشان پس از انجام اعمال عمره، قبل از حضور مسلمانان در صحرای عرفات، با کعبه وداع گفتند، در مسیر خود در مدینه‌النبی (ص) با مزار پیامبر اکرم (ص) و نیز مادر ارجمند و برادر بزرگوارش وداع کردند و سرزمین حجاز را به دعوت کوفیان ترک کردند.
روز هشتم ذی‌الحجه همچنین به روز «ترویه» معروف است. دلیل نام‌گذاری این روز را به این دلیل دانسته‌اند که در منی و عرفات آب وجود ندارد و حاجیانی که قصد وقوف در منی و عرفات را دارند، باید از مکه‌ی معظمه برای خود آب تهیه کنند و همراه ببرند و چنین حالتی را «ترویه» می‌نامند.
این روز، پس از روز «دحوالارض» (25 ذی‌القعده، روز نظر کردن خداوند بر زمین و جریان یافتن حیات) از روزهای مهم ذی‌الحجه است و پیروان مکتب ولایت، عزیمت سید و سالار شهیدان را در چنین روزی، با رخدادهای سرزمین نینوا و عاشورا بی‌ارتباط نمی‌دانند.
از این رو، روز «ترویه» همواره برای حاجیان ایرانی و دیگر شیعیان جهان در کنار بیت‌الله الحرام، از جایگاه خاصی برخوردار بوده است. / 293

  • علیرضا فلاح