پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

۳۱ مطلب با موضوع «کربلا ، راه مستقیم به بهشت» ثبت شده است

این راهپیمایی و تجمع عظیم اربعین حسینی است که نگاه به آن نفس گیر است و هر انسانی را  به حیرت وا می دارد . [1]
به همان اندازه ، آدم متحیر می شود از اینهمه عناد و کینه ورزی رسانه های مثلا جهانی !
چرا عناد و کینه ورزی !؟
اگر این عناد و کینه ورزی نیست ، پس چیست ؟
اگر در یک ناکجا آباد ، 10 نفری جمع شوند و پلاکارد روی سر بگیرند و شعاری هم بدهند ، همین رسانه های مثلا جهانی به سرعت آنرا تحت پو شش قرار می دهند ، بخصوص اگر هدف این تجمع ، در راستای اهداف آنها باشد ...
اما چگونه است این تجمع میلیونی به سادگی مغفول واقع می شود و کمترین اشاره ای به آن نمی شود !؟
حالا اگر در چینش خبر رسانه های کینه ورز ، در حد یک گزارش کوتاه چند ثانیه ای آنهم در لابلای خبرها ، به آن پرداخته شود ، با نیش و کنایه و حرف مفت توعم است !
این عناد نیست ؟ این کینه ورزی نیست ؟
ایرادی ندارد ...
کور شود هر آنکه نتواند دید . / 429

پاورقی :

1 - حتی نگاه کردن به این جمعیت هم نفس‌گیر است.

  • علیرضا فلاح

ویروسی برای آلوده کردن زیبایی حزن انگیز عزاداری ها


44سال از خداوند بزرگ نعمت زندگی گرفتم و در تمامی این سالها در مراسم محرم جایی سعادت حضور نداشتم الاحضور در مراسم روستای خودمان افراتخت...
مستند " روایت یک شمع " را بر اساس این مراسم ساختم و عکس ها و شرح این مراسم هم در این وب نوشت کار شده است . [1]
مقدمه از آن جهت است که مراسم بی پیرایه و خالصانه این منطقه و روستای ما امروز دچار عارضه و آفت بزرگی شده است .انگار ویروسی آمده باشد !
برای اولین بار یکی از این هیئت ها علم بزرگی را روی سه چرخ حرکت داد و به روستای ما آورد! من البته شنیده بودم که در ساری وآمل حتی مسابقه علم کشی راه افتاده است !
ندیدم . عرض کردم که جایی تا کنون نرفتم . فقط شنیدم و با این شنیدن دلم لرزید!
آلوده می شود. آلوده می شود این مراسم زیبا و حزن انگیز . رنگ می بازد این شور عزاداری در مرور زمان.
وقتی توجه به قمه وقیمه شود . قیام فراموش می شود. این جمله را جایی خواندم واضافه کردم ،
توجه که به علم شود علم حاصل از تفکر در عاشورا از بین می رود .
هر جه فکر کردم نتوانستم متوجه شوم که این یعنی چه ؟
تو برای امام حسین (ع) و گریه بر مصائب او وبیش از آن تفکر در اصل واقعه عاشورا ویافتن سر منشا آن و گرفتن درس عبرت از عاشورا که هر روز می تواند عاشورا باشد و هر کجا که باشد آنجا می تواند کربلا باشد ، آن وقت برای این هدیه خداوندی ، که عاشورا هدیه خداونداست برای مردم ، آنهایی که درک کنند پیام عاشورا را ، که این کم از پیام رسالت نیست که حالا برای این هدیه ارزشمند الهی تو بیایی یک تکه آهن 10 الی 15 متری را برداری ، آذین کنی 4 تا جوان قلدر با لباس خاص آنرا یدک بکشند و بگردانند ، دور بدهند ، بعد بگذاری روی سه چرخ و حرکت بدهی ، کل جاده را مسدود کنی و ...
که مثلا داری عزاداری می کنی؟ اصلا این آهن پاره مزین به انواع و اقسام اشکال بعضا حیوانی نشانه چیست ؟ نماد چیست؟ کجای کربلا چنین بتی را حرکت می دادند ؟ کجای تاریخ این ثبت شده است ؟ در کدام منبع شیعه اثری از این نماد آلوده وجود دارد ؟ کدام مرجع تقلید شریف حکم به حرکت دادن این آلت وهن آلوده داده است؟
من هر چه بررسی کردم نتوانستم نشان کوچکی از این آهن پاره و ارتباط آن با کربلا و واقعه عظیم عاشورا پیدا کنم . اگر بعضی از فرق اهل سنت بیش از همه فرقه ضاله وهابیت با ایجاد گروه های تکفیری دارد چهره رحمانی اسلام را خدشه دار می سازد ، آیا شما که علم را بت میدان کردی ، فکر نمی کنی که داری چهره زیبای مذهب شیعه ، این شریف ترین مذهب مترقی اسلام و بلکه تمامی ادیان را کدر می سازی!؟
اگر در هرچه تشکیک شود ، در این نمی شود شک کرد که به خداوندی خدا که قسم جلاله است ، دست هایی پنهان و آشکار در کار است که محرم و عاشورا را از شیعه بگیرند.
من بدون شک و با یقین می گویم که اتاق های فکری وجود دارد در آن سوی مرزهای این سرزمین حسینی که آرام آرام در این مراسم ویروس هایی را می فرستند برای آلوده کردن و از بین بردن .
حتما به یاد دارند خیلی ها که طبل و سنج و شیپور و گروه موسیقی و حتی ارگ به مراسم و هیئت ها باز شده بود ! دیر یا زود چنان این بتها و تفکرات خرافی بزرگ شود و توجه به آن جدی شود که اصل عاشورا و پیام آن به حاشیه برود!
خدا نکند و آن روز ما زنده نباشیم .

من نگران این ویروس آلوده هستم که وارد منطقه ما شده است. / 420

1 - روایت یک شمع

  • علیرضا فلاح

مراسم سالگرد درگذشت مادر یکی از دوستان هستم . توی مسجد.
مداح و روضه خوان هر کاری کردند نتوانستند از مردم گریه بگیرند . زدند به کربلا
اشک مثل باران جاری شد ... / 419

  • علیرضا فلاح

همایش با شکوه شیعیان در اربعین حسینی .
عده زیادی از برادران اهل سنت که دوست داراهل بیت ( ع ) و سید الشهدا بودند نیز در این مراسم حظور داشتند.
حظور عاشقان مسیحی امام حسین ( ع ) نیز در این مراسم مشهود بود.
سردارقاسم سلیمانی فرمانده دلیر ایرانیان ، امیر سپاه ایران و عراق بود.
محمد باقر قالیباف ، شهردار کربلا بود.
چنان امنیتی در منطقه برقرار شد که همه حتی  ... به حیرت افتادند.
سردار سلیمانی طی پیامی به سر کردگان داعش و حامی اصلی آن ، تهدید کرد که اگر قطره خونی از دماغ زائری ریخته شود ، پرچم سرخ کربلا را به پرده شریف ، مقدس و سیاه کعبه متصل می کنیم و نماز جماعت را در بقیع اقامه می کنیم .
وفتی بشود چنین جمعیت عاشقی را گرد هم آورد ، تعغیرساختار و  معادله در منطقه و خاور میانه خیلی سخت نیست . مطمئنا  اینرا آمریکا و اسرائیل و عربستان می فهمند . نمی فهمند !؟
مذهب مترقی شیعه ، علویان عاشق علی (ع) ، پس از شاه اسماعیل و دوران طلایی صفویه ، بار دیگر و این بار قدرتمندانه تردر کشور امام زمان (ع) پرچم قیام را بر افراشتند.

****
اینها و تصاویری که منتشر و دیده می شد ، مایع غرور و افتخار بود.
می پرسیدم :
نمی بینند ؟ از بغض و کینه نمی میرند ؟
در این بین کینه و بغض العربیه به نماینده گی از ... در مقابل همایش بزرگی که حتی نگاه کردن به این جمعیت آن هم نفس‌گیر است ، در نوع خود جالب بود!
 نگاهی به عنوان خبر و عکس منتشر شده ، هر گونه شرحی را بر آن بی اثر می کند !!

دبی - العربیه.نت فارسی
منابع رسمی و امنیتی روز جمعه ۱۲ دسامبر اعلام کردند که در اثر ازدحام جمعیت در گذرگاه مرزی میان ایران و عراق برای مشارکت در مراسم احیای اربعین حسینی، چهار زائر شیعه جان خود را از دست دادند.

دبی-العربیه.نت فارسی
فارس حران شاعر شیعه عراقی و رئیس انجمن شعرا و ادبای شهر نجف، نسبت به برگزاری مراسم لعن خلفای مسلمان در شهر کربلا توسط گروهی از زائران ایرانی، اعتراض کرد. / 417

  • علیرضا فلاح


گزارش روزنامه آمریکایی از پیاده‌روی میلیونی زائران اربعین


این یکی از زیباترین گزارشاتی هست که تاکنون در مورد اربعین و راهپیمایی با شکوه آن خواندم.
روزنامه آمریکایی «هافینگتون پست» تیتر گزارش جدید و نسبتا طولانی خود را که درباره اربعین منتشر کرده، این‌گونه تنظیم کرده است: «بزرگترین سفر زیارتی در راه است، چرا تا حال از آن نشنیده‌اید؟»
 خیل عظیم چند ده میلیونی شیعیانی که به عشق سالار شهیدان حسین علیه‌السلام موطن خود را رها کرده تا پای پیاده در روز اربعین به بارگاه آن امام مظلوم عرض ارادت کنند، توجه بسیاری از رسانه‌های غربی را به خود جلب کرده است. یکی از این نشریات معتبر که درباره این رویداد بی‌سابقه گزارشی نوشته، «هافینگتون پست» است.
 در زیر ترجمه مطلبی را که «سیدمهدی المدرسی» روحانی معروف و مدرس الهیات برای این وب‌سایت خبری نوشته،‌ می‌خوانید:

  • علیرضا فلاح

فقط این عکس ...

اگر لازم شد مطلبی می نویسم ... / 412

 

 

  • علیرضا فلاح


خیلی دوست داشتم بروم
نشد !
درس داشتم . دوتا برنامه تلوزیونی روی آنتن داشتم .
تازه به محیطی نا آشنا اسباب کشی کرده بودم
بچه هایم محصل بودند و می شود صد تا بهانه دیگر هم جور کرد !
نشد . نشد .
به دلم بود و صفحه را باز کردم . نتوانستم چیزی بنویسم . اولش یک عکس زیبا ...
بدون عنوان ، مدتی بر تارک صفحه بود و سپس نوشته دل عکس ، سوز دلم شد ...
و این نوشته بهانه ای برای گریه کردن ...
مگر گریه برای امام حسین ( ع ) بهانه می خواهد !؟ / 384
_________________________________
برای مشاهده ابعاد اصلی عکس ، بر روی آن کلیک کنید.

  • علیرضا فلاح


شاید چنین نبود ولی یک لحظه پنداشتم که چنین بود ...
اگر حضرت صاحب (عج) ناله می کند و حسرت می خورد که چرا روز عاشورا نبود و تا صبح قیامت بجای اشک ، خون می بارد ، به یقین حسین (ع) در روز عاشورا ، نیز یک منتظر بود .
او ننشست به انتظار . او حرکت کرد و در آن لحظه بی بدیل  قطعاً انتظار حضرت صاحب را کشید .
 زمانی که کسی کنارش  نماند ، در آخرین (هل من ناصر ینصرنی ) ، شاید که حضرت صاحب (عج) را طلبید تا با ذوالفقار به یاریش شتابد .
این است که حضرت صاحب (عج) ، حسرت نبود آن لحظه را می خورد . / 379

1385/6/5
شورای طرح وبرنامه 
ساری

  • علیرضا فلاح
مدتی قبل مشغول کار در باغ کوچکم بودم .
از صبح ، و کار تا غروب  طول کشید .
هوا بشدت گرم بود و من هم حسابی خسته شدم.
شب از خستگی زیاد نتوانستم بخوابم ...
من ، خسته ، بواسطه کار یک روزه در باغ ، که می توانست لذت بخش هم باشد و هوا گرم ، من اما آب سرد هم نوشیدم ...
خانواده ام کنارم و کودکانم حین کار با بلبل زبانی ، خستگی را از تنم می گرفتند ...
و حالا در این شب آرام و در بسترنرم خواب ، از خستگی خوابم نمی گیرد ...
مرغ ذهنم پر کشید ومرا برد به آنجایی که باید ببرد.
آخ آخ
اگر تمام دنیا بواسطه آن روز ، زیر و رو شود کم است !
حسین ( ع ) خسته و زخمی ، تشنه و سوخته ، صدها زخم بر پیکر و بی شمار زخم در دل ، برادرانش و فرزندش و یارانش ، جلوی چشم او قطعه قطعه شده ، خانواده اش پریشان وترسان و مضطرب و کودکانش تشنه آب و عطشان و گریان ...
این تن خسته چه می کند؟
زمانی که با ضربات سهمگین نیزه او را از پای در می آورند ، روی زمین ، بر زانوان می نشیند ، اما سر را بالا می گیرد تا کودکانش ببینند که او زنده است ...
و چپ و راست برسرو شانه ها و گلوی این خسته تشنه ، می زنند . با هرچه که دم دستشان است . سنگ و تیر و نیزه وعمود آهنی...
و این خسته تبدار...
آی بمیرم ...
ازآیت الله العظمی اراکی ( ره ) نقل نمودند که فرمود:
شبی خواب امیرکبیر را دیدم، جایگاهی متفاوت و رفیع داشت .
پرسیدم : چون شهیدی و مظلوم کشته شدی این مرتبت نصیبت گردید؟
با لبخند گفت: خیر
سؤال کردم : چون چندین فرقه ضاله را نابود کردی؟
گفت:نه
با تعجب پرسیدم:پس راز این مقام چیست؟
جواب داد:هدیه مولایم حسین است!
گفتم : چطور؟
با اشک گفت :
آنگاه که رگ دو دستم را در حمام فین کاشان زدند؛ چون خون از بدنم میرفت تشنگی بر من غلبه کرد. سر چرخاندم تا بگویم قدری آبم دهید؛ ناگهان به خود گفتم : میرزا تقی خان ! ۲ تا رگ بریدند این همه تشنگی! پس چه کشید پسر فاطمه ( ع ) ؟ او که از سر تا به پایش زخم شمشیر و نیزه و تیر بود!
 از عطش حسین حیا کردم ، لب به آب خواستن باز نکردم و اشک در دیدگانم جمع شد.
آن لحظه که صورتم بر خاک گذاشتند امام حسین ( ع ) آمد و فرمد :
به یاد تشنگی ما ادب کردی و اشک ریختی؛ آب ننوشیدی این هدیه ما در برزخ، باشد تا در قیامت جبران کنیم .
......
آقا جان ، میرزا تقی خان چون امیر بزرگ و کبیر است ، چنین یاد می کند و ما نوکران کوچک به شیوه خود !
عاشق حسود است و حرجی بر این حسادت نیست .
خوشا به امیر کبیر ، اما این غلامان هم آدمی هستند !
 جایگاهی متفاوت و رفیع نمی خواهیم ، ما را به یاد تو و اشک در چشم و سوزدل بس است !
بیا و کرم کن و قبول نما. / 378
 

  • علیرضا فلاح
و این سخن خدای عزوجل است


چون خدای عزیز و شکوهمند ابراهیم علیه‌السلام را امر نمود که جای فرزندش اسماعیل گوسفندی را که خدا برایش فرو فرستاده بود قربانی نماید، ابراهیم درخواست نمود که فرزندش اسماعیل را با دستش ذبح نماید و اگر او به کشتن گوسفند امر نمی‌شد همین کار را می‌کرد تا آن داغی را که به قلب پدری که عزیزترین فرزندانش را با دست خود قربانی نموده وارد شده به دل او هم وارد شود، و به این ترتیب سزاوار بلندترین درجات اهل ثواب بر بلاها گردد.
پس خدای بزرگ و بلندمرتبه به او وحی نمود:
ای ابراهیم چه کسی از آفریدگانم را بیشتر دوست داری؟
 گفت: پروردگارا تو کسی را نیافریدی که از دوستت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله محبوبتر باشد.
خدا بدو وحی نمود: آیا او را بیشتر دوست داری یا نفس خود را؟
گفت: بلکه من او را بیشتر از خود دوست دارم.
فرمود: فرزندش نزد تو محبوبتر است یا فرزند خودت؟
 گفت: بلکه فرزند او.
 فرمود: کشته شدن فرزند او به ستم و ظلم به دست دشمنانش دل تو را بیشتر به درد می‌آورد یا کشته شدن فرزندت به دست خودت در راه اطاعت از من؟
گفت: پروردگارا بلکه کشته شدن او به دست دشمنانش قلب مرا بیشتر به درد می‌آورد.
 فرمود: ای ابراهیم، پس همانا گروهی که گمان می‌کنند که از امت محمد صلی‌الله‌علیه‌و‌آله هستند بزودی بعد از او دست به خون فرزندش آغشته می‌سازند و او را به ظلم و ستم همچون گوسفندی می‌کشند، و بدین واسطه مستوجب خشم من خواهند شد.
پس ابراهیم بخاطر آن بی‌تاب شد و دلش به درد آمد و به گریستن پرداخت.
خدای بزرگ و بلند مرتبه بدو وحی فرمود:
ای ابراهیم به تحقیق فدیة بی‌تابی بر فرزندت اسماعیل یعنی اگر او را ذبح می‌کردی به اندوهگینی‌ات بر حسین علیه‌السلام و کشته شدنش برابر گشت، و برای تو بلندترین درجات اهل ثواب بر مصیبتها خواهد بود. / 377

  • علیرضا فلاح