زندگینامه حضرت صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
ولادت حضرت مهدى صاحب الزمان ( ع ) در شب جمعه ، نیمه شعبان سال 255 یا 256هجرى بوده است . پس از اینکه دو قرن و اندى از هجرت پیامبر ( ص ) گذشت ، و امامت به امام دهم حضرت هادى ( ع ) و امام یازدهم حضرت عسکرى ( ع ) رسید ، کم کم در بین فرمانروایان و دستگاه حکومت جبار ، نگرانىهایى پدید آمد . علت آن اخبار و احادیثى بود که در آنها نقل شده بود : از امام حسن عسکرى ( ع ) فرزندى تولد خواهد یافت که تخت و کاخ جباران و ستمگران را واژگون خواهد کرد و عدل و داد را جانشین ظلم و ستم ستمگران خواهد نمود . در احادیثى که بخصوص از پیغمبر ( ص ) رسیده بود ، این مطلب زیاد گفته شده و به گوش زمامداران رسیده بود .
در این زمان یعنى هنگام تولد حضرت مهدى ( ع ) ، معتصم عباسى ، هشتمین خلیفه عباسى ، که حکومتش از سال 218 هجرى آغاز شد ، سامرا ، شهر نوساخته را مرکز حکومت عباسى قرار داد .
این اندیشه - که ظهور مصلحى پایههاى حکومت ستمکاران را متزلزل مىنماید و باید از تولد نوزادان جلوگیرى کرد ، و حتى مادران بیگناه را کشت ، و یا قابلههایى را پنهانى به خانهها فرستاد تا از زنان باردار خبر دهند - در تاریخ نظایرى دارد . در زمان حضرت ابراهیم ( ع ) نمرود چنین کرد . در زمان حضرت موسى ( ع ) فرعون نیز به همین روش عمل نمود . ولى خدا نخواست . همواره ستمگران مىخواهند مشعل حق را خاموش کنند ، غافل از آنکه ، خداوند نور خود را تمام و کامل مىکند ، اگر چه کافران و ستمگران نخواهند .
در مورد نوزاد مبارک قدم حضرت امام حسن عسکرى ( ع ) نیز داستان تاریخ به گونهاى شگفت انگیز و معجزهآسا تکرار شد .
امام دهم بیست سال - در شهر سامرا - تحت نظر و مراقبت بود ، و سپس امام یازدهم ( ع ) نیز در آنجا زیر نظر و نگهبانى حکومت به سر مىبرد .
" به هنگامى که ولادت ، این اختر تابناک ، حضرت مهدى ( ع ) ، نزدیک گشت ، و خطر او در نظر جباران قوت گرفت ، در صدد بر آمدند تا از پدید آمدن این نوزاد جلوگیرى کنند ، و اگر پدید آمد و بدین جهان پاى نهاد ، او را از میان بردارند .
بدین علت بود که چگونگى احوال مهدى ، دوران حمل و سپس تولد او ، همه و همه ، از مردم نهان داشته مىشد ، جز چند تن معدود از نزدیکان ، یا شاگردان و اصحاب خاص امام حسن عسکرى ( ع ) کسى او را نمىدید . آنان نیز مهدى را گاه بگاه مىدیدند ، نه همیشه و به صورت عادى " .
شیعیان خاص ، مهدى ( ع ) را مشاهده کردنددر مدت 5 یا 4 سال آغاز عمر حضرت مهدى که پدر بزرگوارش حیات داشت ،شیعیان خاص به حضور حضرت مهدى ( ع ) مىرسیدند .
از جمله چهل تن به محضر امام یازدهم رسیدند و از امام خواستند تا حجت و امام بعد از خود را به آنها بنمایاند تا او را بشناسند ، و امام چنان کرد . آنان پسرى را دیدند که بیرون آمد ، همچون پاره ماه ، شبیه به پدر خویش . امام عسکرى فرمود : " پس از من ، این پسر امام شماست ، و خلیفه من است در میان شما ، امر او را اطاعت کنید ، از گرد رهبرى او پراکنده نگردید ، که هلاک مىشوید و
دینتان تباه مىگردد . این را هم بدانید که شما او را پس از امروز نخواهید دید ، تا اینکه زمانى دراز بگذرد . بنابراین از نایب او ، عثمان بن سعید ، اطاعت کنید " . و بدین گونه ، امام یازدهم ، ضمن تصریح به واقع شدن غیبت کبرى ، امام مهدى را به جماعت شیعیان معرفى فرمود ، و استمرار سلسله ولایت را اعلام داشت . یکى از متفکران و فیلسوفان قرن سوم هجرى که به حضور امام رسیده است ، ابو سهل نوبختى مىباشد .
بارى ، حضرت مهدى ( ع ) پنهان مىزیست تا پدر بزرگوارش حضرت امام حسن عسکرى در روز هشتم ماه ربیع الاول سال 260 هجرى دیده از جهان فرو بست . در این روز بنا به سنت اسلامى ، مىبایست حضرت مهدى بر پیکر مقدس پدر بزرگوار خود نماز گزارد ، تا خلفاى ستمگر عباسى جریان امامت را نتوانند تمام شده اعلام کنند ، و یا بد خواهان آن را از مسیر اصلى منحرف کنند ، و وراثت معنوى و رسالت اسلامى و ولایت دینى را به دست دیگران سپارند . بدین سان ، مردم دیدند کودکى همچون خورشید تابان با شکوه هر چه تمامتر از سراى امام بیرون آمد ، و جعفر کذاب عموى خود را که آماده نماز گزاردن بر پیکر امام بود به کنارى زد ، و بر بدن مطهر پدر نماز گزارد .
ضرورت غیبت آخرین امام
بیرون آمدن حضرت مهدى ( ع ) و نماز گزاران آن حضرت همه جا منتشر شد .کارگزاران و ماموران معتمد عباسى به خانه امام حسن عسکرى (ع) هجوم بردند،
اما هر چه بیشتر جستند کمتر یافتند ، و در چنین شرایطى بود که براى بقاى حجت حق تعالى ، امر غیبت امام دوازدهم پیش آمد و جز این راهى براى حفظ جان آن " خلیفه خدا در زمین " نبود ، زیرا ظاهر بودن حجت حق و حضورش در بین مردم همان بود و قتلش همان . پس مشیت و حکمت الهى بر این تعلق گرفت که حضرتش را از نظرها پنهان نگهدارد ، تا دست دشمنان از وى کوتاه گردد ، و واسطه فیوضات ربانى ، بر اهل زمین سالم ماند . بدین صورت حجت خدا ، هر چند آشکار نیست ، اما انوار هدایتش از پس پرده غیبت راهنماى موالیان و دوستانش مىباشد . ضمنا این کیفر کردار امت اسلامى است که نه تنها از مسیر ولایت و اطاعت امیر المؤمنین على ( ع ) و فرزندان معصومش روى بر تافت ، بلکه به آزار و قتل آنان نیز اقدام کرد ، و لزوم نهان زیستى آخرین امام را براى حفظ جانش سبب شد .
در این باب سخن بسیار است و مجال تنگ ، اما براى اینکه خوانندگان به اهمیت وجود امام غایب در جهان بینى تشیع پى برند ، به نقل قول پروفسور هانرى کربن - مستشرق فرانسوى - در ملاقاتى که با علامه طباطبائى داشته ، مىپردازیم :
" به عقیده من مذهب تشیع تنها مذهبى است که رابطه هدایت الهیه را میان خدا و خلق ، براى همیشه ، نگهداشته و بطور استمرار و پیوستگى ولایت را زنده و پابر جا مىدارد ... تنها مذهب تشیع است که نبوت را با حضرت محمد - صلى الله علیه و آله و سلم - ختم شده مىداند ، ولى ولایت را که همان رابطه هدایت و تکمیل مىباشد ، بعد از آن حضرت و براى همیشه زنده مىداند . رابطهاى که از اتصال عالم انسانى به عالم الوهى کشف نماید ، بواسطه دعوتهاى دینى قبل از موسى و دعوت دینى موسى و عیسى و محمد - صلوات الله علیهم - و بعد از حضرت محمد ، بواسطه ولایت جانشینان
وى ( به عقیده شیعه ) زنده بوده و هست و خواهد بود ، او حقیقتى است زنده که هرگز نظر علمى نمىتواند او را از خرافات شمرده از لیست حقایق حذف نماید ...
آرى تنها مذهب تشیع است که به زندگى این حقیقت ، لباس دوام و استمرار پوشانیده و معتقد است که این حقیقت میان عالم انسانى و الوهى ، براى همیشه ، باقى و پا برجاست " یعنى با اعتقاد به امام حى غایب .
صورت و سیرت مهدى ( ع )
چهره و شمایل حضرت مهدى ( ع ) را راویان حدیث شیعى و سنى چنین نوشتهاند :
" چهرهاش گندمگون ، ابروانى هلالى و کشیده ، چشمانش سیاه و درشت و جذاب ، شانهاش پهن ، دندانهایش براق و گشاد ، بینىاش کشیده و زیبا، پیشانىاش بلند و تابنده . استخوان بندىاش استوار و صخرهسان ، دستان و انگشتهایش درشت .
گونههایش کم گوشت و اندکى متمایل به زردى - که از بیدارى شب عارض شده - بر گونه راستش خالى مشکین . عضلاتش پیچیده و محکم ، موى سرش بر لاله گوش ریخته ، اندامش متناسب و زیبا ، هیاتش خوش منظر و رباینده ، رخسارهاش در هالهاى از شرم بزرگوارانه و شکوهمند غرق . قیافهاش از حشمت و شکوه رهبرى سرشار .
نگاهش دگرگون کننده ، خروشش دریاسان ، و فریادش همه گیر " .
حضرت مهدى صاحب علم و حکمت بسیار است و دارنده ذخایر پیامبران است . وى نهمین امام است از نسل امام حسین ( ع ) اکنون از نظرها غایب است . ولى مطلق و خاتم اولیاء و وصى اوصیاء و قائد جهانى و انقلابى اکبر است . چون ظاهر شود ، به کعبه تکیه کند ، و پرچم پیامبر ( ص ) را در دست گیرد و دین خدا را زنده و احکام خدا را در سراسر گیتى جارى کند . و جهان را پر از عدل و داد و مهربانى کند .
حضرت مهدى ( ع ) در برابر خداوند و جلال خداوند فروتن است . خدا و عظمت خدا در وجود او متجلى است و همه هستى او را فراگرفته است . مهدى ( ع ) عادل است و خجسته و پاکیزه . ذرهاى از حق را فرو نگذارد . خداوند دین اسلام را به دست او عزیز گرداند . در حکومت او ، به احدى ناراحتى نرسد مگر آنجا که حد خدایى جارى گردد .
مهدى ( ع ) حق هر حقدارى را بگیرد و به او بدهد . حتى اگر حق کسى زیر دندان دیگرى باشد ، از زیر دندان انسان بسیار متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق باز گرداند . به هنگام حکومت مهدى ( ع ) حکومت جباران و مستکبران ، و نفوذ سیاسى منافقان و خائنان ، نابود گردد . شهر مکه - قبله مسلمین - مرکز حکومت انقلابى مهدى شود . نخستین افراد قیام او ، در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او بپیوندند ...
برخى به او بگروند ، با دیگران جنگ کند ، و هیچ صاحب قدرتى و صاحب مرامى ، باقى نماند و دیگر هیچ سیاستى و حکومتى ، جز حکومت حقه و سیاست عادله قرآنى ، در جهان جریان نیابد . آرى ، چون مهدى ( ع ) قیام کند زمینى نماند ، مگر آنکه در آنجا گلبانگ محمدى : اشهد ان لا اله الا الله ، و اشهد ان محمدا رسول الله ، بلند گردد .
در زمان حکومت مهدى ( ع ) به همه مردم ، حکمت و علم بیاموزند ، تا آنجا که زنان در خانهها با کتاب خدا و سنت پیامبر ( ص ) قضاوت کنند . در آن روزگار ، قدرت عقلى تودهها تمرکز یابد . مهدى ( ع ) با تایید الهى ، خردهاى مردمان را به کمال رساند و فرزانگى در همگان پدید آورد ... .
مهدى ( ع ) فریاد رسى است که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد . در روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتى بیمانند دست یابند . حتى چهارپایان فراوان گردند و با دیگر جانوران ، خوش و آسوده باشند . زمین گیاهان بسیار رویاند آب نهرها فراوان شود ، گنجها و دفینههاى زمین و دیگر معادن استخراج گردد . در زمان مهدى ( ع ) آتش فتنهها و آشوبها بیفسرد ، رسم ستم و شبیخون و غارتگرى برافتد و جنگها از میان برود .
در جهان جاى ویرانى نماند ، مگر آنکه مهدى ( ع ) آنجا را آباد سازد . در قضاوتها و احکام مهدى ( ع ) و در حکومت وى ، سر سوزنى ظلم و بیداد بر کسى نرود و رنجى بر دلى ننشیند .
مهدى ، عدالت را ، همچنان که سرما و گرما وارد خانهها شود ، وارد خانههاى مردمان کند و دادگرى او همه جا را بگیرد .
شمشیر حضرت مهدى ( ع )
شمشیر مهدى ، سیفالله و سیفالله المنتقم است . شمشیرى است خدائى ،شمشیرى است انتقام گیرنده از ستمگران و مستکبران. شمشیر مهدى شمشیر انتقام از همه جانیان در طول تاریخ است . درندگان متمدن آدمکش را مىکشد ، اما بر سر ضعیفان و مستضعفان رحمت مىبارد و آنها را مىنوازد .
روزگار موعظه و نصیحت در زمان او دیگر نیست . پیامبران و امامان و اولیاء حق آمدند و آنچه لازمه پند دادن بود بجاى آوردند . بسیارى از مردم نشنیدند و راه باطل خود را رفتند و حتى اولیاء حق را زهر خوراندند و کشتند . اما در زمان حضرت مهدى باید از آنها انتقام گرفته شود .
مهدى ( ع ) آن قدر از ستمگران را بکشد که بعضى گویند : این مرد از آل محمد ( ص ) نیست . اما او از آل محمد ( ص ) است یعنى از آل حق ، آل عدالت ، آل عصمت و
آل انسانیت است . از روایات شگفت انگیزى که در مورد حضرت مهدى ( ع ) آمده است ، خبرى است که از حضرت امام محمد باقر ( ع ) نقل شده و مربوط است به 1290 سال قبل . در این روایت حضرت باقر ( ع ) مىگویند :
" مهدى ، بر مرکبهاى پر صدایى ، که آتش و نور در آنها تعبیه شده است ، سوار مىشود و به آسمانها ، همه آسمانها سفر مىکند " .
و نیز در روایت امام محمد باقر ( ع ) گفته شده است که بیشتر آسمانها ، آباد و محل سکونت است . البته این آسمان شناسى اسلامى ، که از مکتب ائمه طاهرین ( ع )
استفاده مىشود ، ربطى به آسمان شناسى یونانى و هیئت بطلمیوسى ندارد ... و هر چه در آسمان شناسى یونانى ، محدود بودن فلکها و آسمانها و ستارگان مطرح است ، در آسمان شناسى اسلامى ، سخن از وسعت و ابعاد بزرگ است و ستارگان بیشمار و قمرها و منظومههاى فراوان . و گفتن چنین مطالبى از طرف پیامبر اکرم ( ص ) و امام باقر ( ع ) جز از راه ارتباط با عالم غیب و علم خدائى امکان نداشته است .
غیبت کوتاه مدت یا غیبت صغرى
مدت غیبت صغرى بیش از هفتاد سال بطول نینجامید ( از سال 260 ه. تا سال 329 ه. )که در این مدت نایبان خاص ، به محضر حضرت مهدى ( ع ) مىرسیدند ، و پاسخ نامهها سؤوالات را به مردم مىرساندند . نایبان خاص که افتخار رسیدن به محضر امام ( ع ) را داشتهاند ، چهار تن مىباشند که به " نواب خاص " یا " نایبان ویژه " معروفند .
1 - نخستین نایب خاص مهدى ( ع ) عثمان بن سعید اسدى است . که ظاهرا بعد از سال 260 هجرى وفات کرد ، و در بغداد به خاک سپرده شد . عثمان بن سعید از یاران و شاگردان مورد اعتماد امام دهم و امام یازدهم بود و خود در زیر سایه امامت پرورش یافته بود .
2 - محمد بن عثمان : دومین سفیر و نایب امام ( ع ) محمد بن عثمان بن سعید فرزند عثمان بن سعید است که در سال 305 هجرى وفات کرد و در بغداد بخاک سپرده شد . نیابت و سفارت محمد بن سعید نزدیک چهل سال بطول انجامید .
3 - حسین بن روح نوبختى : سومین سفیر ، حسین بن روح نوبختى بود که در سال 326 هجرى فوت کرد .
4 - على بن محمد سمرى : چهارمین سفیر و نایب امام حجه بن الحسن ( ع ) است که در سال 329 هجرى قمرى در گذشت و در بغداد دفن شد . مدفن وى نزدیک آرامگاه عالم و محدث بزرگ ثقه الاسلام محمد بن یعقوب کلینى است .
همین بزرگان و عالمان و روحانیون برجسته و پرهیزگار و زاهد و آگاه در دوره غیبت صغرى واسطه ارتباط مردم با امام غایب و حل مشکلات آنها بوسیله حضرت مهدى ( ع )
بودند .
غیبت دراز مدت یا غیبت کبرى و نیابت عامه
این دوره بعد از زمان غیبت صغرى آغاز شد ، و تاکنون ادامه دارد .این مدتدوران امتحان و سنجش ایمان و عمل مردم است .
در زمان نیابت عامه ، امام ( ع ) ضابطه و قاعدهاى به دست داده است تا در هر عصر ، فرد شاخصى که آن ضابطه و قاعده ، در همه ابعاد بر او صدق کند ، نایب عام امام ( ع ) باشد و به نیابت از سوى امام ، ولى جامعه باشد در امر دین و دنیا . بنابراین ، در هیچ دورهاى پیوند امام ( ع ) با مردم گسیخته نشده و نبوده است .
اکنون نیز ، که دوران نیابت عامه است ، عالم بزرگى که داراى همه شرایط فقیه و داناى دین بوده است و نیز شرایط رهبرى را دارد ، در راس جامعه قرار مىگیرد و مردم به او مراجعه مىکنند و او صاحب " ولایت شرعیه " است به نیابت از حضرت مهدى ( ع ) . بنابراین ، اگر نایب امام ( ع ) در این دوره ، حکومتى را درست و صالح نداند آن حکومت طاغوتى است ، زیرا رابطهاى با خدا و دین خدا و امامت و نظارت شرعى اسلامى ندارد . بنابر راهنمایى امام زمان ( عجل الله فرجه ) براى حفظ انتقال موجودیت تشیع و دین خدا ، باید همیشه عالم و فقیهى در راس جامعه شیعه قرار گیرد که شایسته و اهل باشد ، و چون کسى - با اعلمیت و اولویت - در راس جامعه دینى و اسلامى قرار گرفت باید مجتهدان و علماى دیگر مقام او را پاس دارند ،
و براى نگهدارى وحدت اسلامى و تمرکز قدرت دینى او را کمک رسانند ، تا قدرتهاى فاسد نتوانند آن را متلاشى و متزلزل کنند . گر چه دورى ما از پناهگاه مظلومان و محرومان و مشتاقان - حضرت مهدى ( ع ) - بسیار درد آور است ، ولى بهر حال - در این دوره آزمایش - اعتقاد ما اینست که حضرت مهدى ( ع ) به قدرت خدا و حفظ او ، زنده است و نهان از مردم جهان زندگى مىکند ،
روزى که " اقتضاى تام " حاصل شود ، ظاهر خواهد شد ، و ضمن انقلابى پر شور و حرکتى خونین و پردامنه ، بشریت مظلوم را از چنگ ظالمان نجات خواهد داد ، و رسم توحید
و آیین اسلامى را عزت دوباره خواهد بخشید .
اعتقاد به مهدویت در دورههاى گذشتهاعتقاد به دوره آخرالزمان و انتظار ظهور منجى در دینهاى دیگر مانند :
یهودى ، زردشتى ، مسیحى و مدعیان نبوت عموما ، و دین مقدس اسلام ، خصوصا ، به عنوان یک اصل مسلم مورد قبول همه بوده است .
اعتقاد به حضرت مهدى ( ع ) منحصر به شیعه نیستعقیده به ظهور حضرت مهدى ( ع ) فقط مربوط به شیعیان و عالم تشیع نیست ،بلکه بسیارى از مذاهب اهل سنت( مالکى ، حنفى ، شافعى و حنبلى و ... ) به این اصل اعتقاد دارند و دانشمندان آنها ، این موضوع را در کتابهاى فراوان خود آوردهاند و احادیث پیغمبر ( ص ) را درباره مهدى ( ع ) از حدیثهاى متواتر و
صحیح مىدانند .
قرآن و حضرت مهدى ( ع )
در قرآن کریم درباره حضرت مهدى و ظهور منجى در آخر الزمان و حکومت صالحان وپیروزى نیکان بر ستمگران آیاتى آمده است از جمله : " ما در زبور داوود ، پس از ذکر ( = تورات ) نوشتهایم که سرانجام ، زمین را بندگان شایسته ما میراث برند و صاحب شوند " .
حضرت امام محمد باقر ( ع ) درباره " بندگان شایسته " فرموده است : منظور اصحاب حضرت مهدى در آخر الزمان هستند .
و نیز : " ما مىخواهیم تا به مستضعفان زمین نیکى کنیم ، یعنى : آنان را پیشوایان سازیم و میراث بران زمین " .
بسم الله الرحمن الرحیم . انا انزلناه فى لیله القدر ...
ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم . تو شب قدر را چگونه شبى مىدانى ؟ شب قدر از هزار ماه بهتر است . در آن شب ، فرشتگان و روح ( جبرئیل ) به اذن خدا ، همه فرمانها و سرنوشتها را فرود مىآورند . آن شب ، تا سپیده دمان ، همه سلام است و سلامت .
چنانکه از آیههاى " سوره قدر " بروشنى فهمیده مىشود ، در هر سال شبى هست که از هزار ماه به ارزش و فضیلت برتر است . آنچه از احادیثى که در تفسیر این سوره ، و تفسیر آیات آغاز سوره دخان فهمیده مىشود ، این است که فرشتگان ، در شب قدر ، مقدرات یکساله را به نزد " ولى مطلق زمان " مىآورند و به او تسلیم مىدارند . در روزگار پیامبر اکرم ( ص ) محل فرشتگان در شب قدر ، آستان مصطفى ( ع ) بوده است .
هنگامى که در شناخت قرآنى ، به این نتیجه مىرسیم که " شب قدر " در هر سال هست ، باید توجه کنیم پس " صاحب شب قدر " نیز باید همیشه وجود داشته باشد و گرنه فرشتگان بر چه کسى فرود آیند ؟ پس چنانکه " قرآن کریم " تا قیامت هست و " حجت " است ، صاحب شب قدر هست و همو " حجت " است . " حجت " خدا در این زمان جز حضرت ولى عصر ( ع ) کسى نیست .
چندانکه حضرت رضا علیه السلام مىفرماید : " امام ، امانتدار خداست در زمین ، و حجت خداست در میان مردمان ، و خلیفه خداست در آبادیها و سرزمینها ... " .
فیلسوف معروف و متکلم بزرگ و ریاضىدان مشهور اسلامى ، خواجه نصیرالدین طوسى مىگوید :
" در نزد خردمندان روشن است که لطف الهى منحصر است در تعیین امام ( ع ) و وجود امام به خودى خود لطف است از سوى خداوند ، و تصرف او در امور لطفى است دیگر . و غیبت او ، مربوط به خود ماست . "
طول عمر امام زمان ( ع )
درازى عمر امام ( ع ) با در نظر گرفتن عمرهاى درازى که قرآن بدانها گواهى مىدهد ،و در کتابهاى تاریخى نیز افراد معمر ( داراى عمر دراز ) زیاد بودهاند ، و در گذشته و حال نیز چنین کسانى بوده و هستند ، عمر زیاد حضرت مهدى ( ع ) به هیچ دلیلى محال نیست، بلکه از نظر عقلى و دید وسیع علمى و امکان واقع شدن بهیچ صورت بعید نیست. از اینها گذشته اگر از نظر قدرت الهى، بدان نظر کنیم ، امرى ناممکن نیست .
در برابر قدرت خدا - که بر هر چیز تواناست - عمرهایى مانند عمر حضرت نوح ( ع ) و عمر بیشتر از آن حضرت و یا کمتر از آن کاملا امکان دارد. براى خداى قدیر و حکیم ، کوچک و بزرگ ، کم و بسیار ، همه و همه مساوى است . بنابراین حکمت کامل و بالغ او ، تا هر موقع اقتضا کند بنده خود را در نهایت سلامت زنده نگاه مىدارد .
پس طبق حکمت الهى ، امام دوازدهم ، مهدى موعود ( ع ) باید از انظار غایب باشد و سالها زنده بماند و راز دار جهان و واسطه فیض براى جهانیان باشد تا هر وقت
خدا اراده کند ظاهر گردد ، و عالم را پس از آنکه از ظلم و جور پر شده ، از قسط و عدل پر کند .
انتظار ظهور قائم ( ع )
بر خلاف آنان که پنداشتهاند انتظار ظهور یعنى دست روى دست گذاشتن و از حرکتهاىاصلاحى جامعه کنار رفتن و فقط " گلیم " خود را از آب بیرون بردن ، و به جریانات اسلام دینى و اجتماعى بىتفاوت ماندن ، هرگز چنین پندارى درست نیست ... بر عکس ، انتظار یعنى در طلب عدالت و آزادگى و آزادى فعالیت کردن و در نپذیرفتن ظلم و باطل و بردگى و ذلت و خوارى ، مقاومت کردن و در برابر هر ناحقى و ستمى و ستمگرى ایستادن است .
" مجاهدات خستگى ناپذیر و " فورانهاى خونین شیعه " در طول تاریخ ، گواه این است که در مکتب ، هیچ سازشى و سستى راه ندارد . شیعه در حوزه " انتظار " یعنى ، انتظار غلبه حق بر باطل ، و غلبه داد بر بیداد ، و غلبه علم بر جهل ، و غلبه تقوا بر گناه ، همواره آمادگى خود را براى مشارکت در نهضتهاى پاک و مقدس تجدید مىنماید ، و با یاد تاریخ سراسر خون و حماسه سربازان فداکار تشیع ، مشعل خونین مبارزات عظیم را بر سر دست حمل مىکند " .
اینکه به شیعه دستور دادهاند که به عنوان " منتظر " همیشه سلاح خود را آماده داشته باشد ، و با یاد کردن نام " قائم آل محمد ( ص ) " قیام کند ناشى از همین آمادگى است . ناشى از همین قیام و اقدام است .
پایان این بحث را از نوشته زنده یاد آیه الله طالقانى ، عالم مبارز اسلامى بهره مىبریم که مىگوید :
" ... توجه دادن مردم به آینده درخشان و دولت حق و نوید دادن به اجراى کامل عدالت اجتماعى ، و تاسیس حکومت اسلام و ظهور یک شخصیت خدا ساخته و بارز ، که مؤسس و سرپرست آن حکومت و دولت است ، از تعالیم مؤسسین ادیان است ، و در مکتب تشیع ، که مکتب حق اسلام و حافظ اصلى معنویات آن است ، جزء عقیده قرار داده شده ... و پیروان خود را به انتظار چنین روزى ترغیب نموده ، و حتى انتظار ظهور را از عبادات دانستهاند ، تا مسلمانان حق پرست ، در اثر ظلم و تعدى زمامداران خودپرست و تسلط دولتهاى باطل ، و تحولات اجتماعى و حکومت ملل ماده
پرست ، اعم از شرقى و غربى ، خود را نبازند و دل قوى دارند و جمعیت را آماده کنند .
و همین عقیده است که هنوز مسلمانان را امیدوار و فعال نگاه داشته است ، این همه فشار و مصیبت از آغاز حکومت دودمان دنائت و رذالت اموى ، تا جنگهاى صلیبى و حمله مغول ، و اختناق و تعدیهاى دولتهاى استعمارى ، بر سر هر ملتى وارد مىآمد ، خاکسترش هم به باد فنا رفته بود . لیکن دینى که پیشوایان حق آن دستور مىدهند که چون اسم صریح " قائم " مؤسس دولت حقه اسلام برده مىشود ، بپا بایستید و آمادگى خود را براى انجام تمام دستورات اعلام کنید ، و خود را همیشه نیرومند و مقتدر نشان دهید ، هیچ وقت ، نخواهد مرد ... . "
منبع مجمع جهانی اهلبیت(علیهم السلام)
- ۹۰/۰۴/۲۴
- ۳۱۹ نمایش
در دل آسمان چه می گذرد
که امشب با ناله ای بغض آلود
بر دیار این دل خسته
اشک می ریزد..