پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

آسمان بار امانت نتوانست کشید ... قرعه فال به نام من دیوانه زدند

پیش نویس

یادداشت هایی پراکنده در جستجوی رازها ، راز خلقت ، راز زندگی انسان ، هنر ، سیاست ، زندگی اجتماعی و قواعد بازی و سپس راز سکوت و همه این رازها ، اگرچه پراکنده ، مانند مهره های کوچک که بانخی در اتصال بهم ، تسبیح می شوند برای ستایش خالق

__________________________________________

پروردگارا ! باشد این شمع کوچکی که برافروخته ام ، نور پیدا کند و آنگاه که در تاریکی قرار گرفته ام، روشنم سازد

رازهای نگفته

آخرین نظرات
رازهای نگفته



نقل و کپی مطالب این تارنما ، بدون ذکر منبع ، شرعا جایز نیست و از اخلاق به دور است . وب شخصی علیرضا فلاح WWW.DRARF.IR

جای پا

چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۸۹، ۰۶:۵۱ ق.ظ

خوابی دیدیم

خواب دیدم در ساحل با خدا قدم میزنم . بر پهنه آسمان صفحه هایی از زندگی ام برق زد . در هر صحنه دو جفت پا روی شن دیدم . یکی متعلق به من و دیگری متعلق به خدا .....

وقتی آخرین صحنه د رمقابلم برق زد ، به پشت سر و جای پاها روی شن نگاه کردم .

متوجه شدم که چندین بار در طول مسیر زندگی ام فقط یک جفت پا روی شن بوده است . همچنین متوجه شدم که این در سخت ترین و غمگین ترین دوران زندگی ام بوده است ....

این واقعاً برایم ناراحت کننده بود و در باره اش از خدا سوال کردم ، خدایا ! تو گفتی اگر به دنبال من بیایی در تمام راه با تو خواهم بود . ولی دیدم که در سخت ترین دوران زندگی ام ، فقط یک جفت جای پا وجود دارد . نمی فهمم چرا هنگامی که پیش از هر وقت دیگر به تو نیاز داشتم مرا تنها گذاشتی ...

خدا پاسخ داد:

       بنده بسیار عزیزم . من در کنارت هستم و هرگز تنهایت نخواهم گذاشت . اگر در آزمون ها و رنج ها فقط یک جفت جای پا دیدی ، زمانی بود که تو را در آغوشم حمل می کردم ....

بهمن 1386 در ستاد انتخاباتی یک مسلمون در بدترین شرایط این مطلب  را توی یک نشریه دیدم از خانم  پرستو ابراهیمی


  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۸۹/۱۲/۲۵
  • ۲۰۷ نمایش
  • علیرضا فلاح

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی