به عشق کفترهای آقا
شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۴۵ ق.ظ
تمام شوق و ذوق ما از برداشت محصول در اواخر تابستان – که حالا به علت شرایط جوی شده اواخر بهار ، در این بود که یک سفر همراه پدر و مادرمان می رفتیم امام رضا (ع) ...
نمی گفتیم مشهد ، نمی گفتیم سفر ، یکر است می گفتیم امام رضا (ع).
من اما، هر سال می رفتم . حتی وقتی تازه پا به سن جوانی گذاشته بودم و گاهی 2 بار در یک سال . تنها، خودم ،و اولین کتابم که چاپ شد سال 70، اواخر سال 69 ، در 20 سالگی خودم ، با پول حق التالیف آن ، مادرم را نیز با خودم بردم...
حالا مشهد خیلی عوض شده ولی هنوز میدان طبرسی و آن کوچه های تنگ و باریک و آن بازار و سپس حرم مطهر و اسماعیل طلا و بیش از همه اینها کفترهای حرم آقا توی یادمان هست .
کاش کودکی ما بر می گشت و به عشق زیارت آقا می رفتیم مشهد و دون می پاشیدیم برای کفترهای آقا ... نه حالا که با کلاس و برای همایش و دیدار و چه وچه و بعضاً با خانواده می رویم سفر به خراسان و شهر مشهد ....
- ۹۰/۰۷/۱۶
- ۲۲۷ نمایش