فاطمه، فاطمه است
اکنون علی باید در دنیا بماند. سی سال دیگر!
فرستاد ” ام رافع ” بیاید ، وی خدمتکار پیغمبر(ص) بود. از او خواست که - ای کنیز خدا، بر من آب بریز تا خود را شست وشو دهم.
با دقت و آرامش شگفتی، غسل کرد و سپس جامه های نویی را که پس از مرگ پدر کنار افکنده بود و سیاه پوشیده بود، پوشید، گویی از عزای پدر بیرون آمده است و اکنون به دیدار او میرود.
به ام رافع گفت:
ـ بستر مرا در وسط اتاق بگستران.
آرام و سبکبار بر بستر خفت، رو به قبله کرد، در انتظار ماند.
لحظه ای گذشت و لحظاتی …
ناگهان از خانه شیون برخاست. ( روی ادامه مطلب کلیک کنید )
- ۲ نظر
- ۰۹ فروردين ۹۲ ، ۰۸:۳۱
- ۳۳۷ نمایش