ستاد تسهیلات نوروزی یا ... سرگردنه !؟
ساعت 1 نیمه شب از شیراز وارد شهر اصفهان شدیم . 2 خانواده همراه با بچه هاب خسته و کوفته از مسیر سفر و اینکه بلحاظ شرایط جوی مجبوربودند کل مسیر را در ماشین باشند ، آ نوقت خیلی دلم نمی خواست جایی چادر بزنیم و شب را سر کنیم ، هم سرد بود و هم خیلی نمی خواستم به خانواده سخت بگذرد ، این بود که دنبال یک خانه می گشتیم ، فقط برای شب را به صبح رساندن و چند ساعت خواب ...
ورودی شهر ، کنار یک جوان که پلاک ( اتاق خالی ) در دست داشت توقف کردیم و مشغول چانه زدن برای یک شب اجاره یک خانه شدیم که به هر حال با مبلغ 60 هزار تومان که کم هم نبود کنار آمدیم ...
داشتیم آماده می شدیم که خانواده را ببریم برای استحراحت که یک ماشین کنار ما متوقف شد و دو تا آدم بظاهر با شخصیت با عنوان اینکه از ستاد تسهیلات نوروزی هستند ، مانع حرکت ما شدند و بشدت به جوان تو پیوند که چرا غیر قانونی مسافر می گیری و ما تو رو می بریم فلان جا و مثلاً پدرت را در می آوریم و چه و چه ... و با زبان چرب و نرم رو به ما که چرا ا ین خانواده خسته را می خواهید ببرید جایی که نمی شناسند و آزار می شوند و بازچه و چه ...
اولش خوشحال شدیم . چقدر خوب . چقدر این ستاد تسهیلات نوروزی فکر مسافرین ناشناس و خسته هستند و واقعاً چقدر خوب ...
بعدش فاجعه از همان لحظه شروع شد که دنیال اینها را افتادیم به سمت ستاد تسهیلات نوروزی شهر اصفهان ...
یک پارکنیک ، تویش پر ماشین ، گوشه ای مکان برای نصب چادرهای مسافرین ، عده ای زن و مرد بیچاره ، گیج و سرگردان هی می آیند و می روند ، 4 تا جوان بی سیم بدست هم انگاری در حال فرماندهی عملیات باز پس گیری خرمشهر هستند ، با عتاب و خطاب ، می آیند و می روند و زن و بچه مردم سرگردان .... صحرای محشر ... حالا ساعت شد 2 شب ...
خیلی طول کشید تا کسی بیاید و به ما جواب بدهد ! آ نهم بعداز یک داد وبی داد حسابی ....
گفتند : اگه خانه خوب می خواهی ، شبی یکصد هزار تومان ، و گرنه همین گوشه چادر بزن !
فاجعه بود.
بعد ، بین خودشان ، یکی حق دلالی از من گرفت 10 هزار تومان ، مرا برد پیش یکی دو تا بنگاه تا برای یک شب خانه اجاره بکند برای من ، شبی مثلا 70 هزار تومان ...
دردسر ندهم . عاقبت سر از یک خانه گلنگی در آوردیم . ساعت 4 صبح ....
یک آقایی از همان ستاد، مرا کشاند بیرون ، زنگ زد به یکی دو تا از دوستانش ، یک جایی ، چند نفر بساط کرده بودند ، صاحب خانه نبود ما رفتیم آنجا، تا بوی اتاق از دود کشیدنی ها تخلیه شود و جای خود را آماده کنیم نور صبحگاهی زمین را روشن کرد .
ماشین را توی حیاط به شکل عجیبی پارک کردیم ، چون جا نبود و عکش هست ، 60هزار تومان هم پیاده شدیم ...
خدا میداند آن 3- 4 ساعت جهت پیدا کردن خانه چه بر ما گذشت و آخرش با همان مقدار پولی که آن جوان اول شهری داشت از ما می گرفت و شاید جای بسیار خوبی هم به ما می داد ، و تازه یک شب کجا و پنج صبح کجا ...
به هر حال من جز رنج و زحمت و توهین و باج گرفتن و ببخشید ، آخرش بگویم دزدی ، از آقایان مستقر در ستاد تسهیلات نوروزی آن شب در اصفهان ، چیزی ندیدم و برای همین ، اگر جایی مسافرت رفتم ، هیچوقت به اینجور ستاد ها اعتماد نمی کنم ....
همان یک شب برای هفت پشت من کافیست !
- ۱ نظر
- ۰۶ فروردين ۹۱ ، ۲۱:۰۴
- ۱۵۶ نمایش